پیشنهاد مدل مطالعه روابط بین الملل و ارتباطات میانفرهنگي
پیشنهاد مدل مطالعه روابط بین الملل و ارتباطات میانفرهنگي
(توجه:
1- این مدل در حوزه روابط بينالملل و ارتباطات ميانفرهنگي براي دانشجويان رشته مديريت رسانه تدوين شده بود، و پيش از اين در وبلاگ آمده و اكنون پس از بازسازي دوباره مطرح شده است.
2- لازم به يادآوري است كه مدل مذبور هنوز به گونه شایسته، پرورده نشده و نیاز به مطالعه و ویرایشهای بیشتری دارد؛ از نقادان محترم و عزیر درخواست میشود، چنانچه مدل را مفید ارزیابی میکنند، با نام خود، در بسط و گسترش آن بکوشند).
3- اين سوال جاي پرسش و نياز به پاسخ دارد كه اين گونه مباحث كه در آن از روابط بينالملل و ارتباطات ميانفرهنگي سخن به ميان ميآيد، چه پيوندي با رسانه، و به ويژه با مباحث روانشناسي دارد؟ در پاسخ بايد خاطر نشان كرد كه بر پايه مفروضه (نظريه) نگارنده، مفهوم فرهنگ همطراز با مفهوم شخصيت تلقي ميشود؛ گرچه يكي در سطح (كلان) جامعه و ديگري در سطح (خورد) فرد معنا پيدا ميكند؛ و به گونه سنتي، يكي را جامعهشناسان و محققان مطالعات فرهنگي، و ديگري را روانشناسان مطالعه و بررسي ميكنند! بنابراين نظريه (كه هنوز به گونه رسمي مطالعه نشده است)، شخصيت مينياتوري است از فرهنگ، با همان فراز و فرودها؛ كما اينكه فرد را نيز ميتوان، با اغماض، مينياتوري از جامعه قلمداد كرد! به گفته ديگر، همان گونه كه فرد داراي شخصيت است، جامعه نيزداراي فرهنگ است. بر اين پايه، فرايند تأثير و نفوذ بر شخصيت و فرهنگ نيز ممكن است از سازوكار مشابهي پيروي كند. اين است كه به اعتقاد نگارنده، متقاعدسازي در سطح فرد (شخصيت)، و اقناع در سطح جامعه (فرهنگ) معنا پيدا ميكند. بنابراين، روابط بينالملل مقياس كلاني از روابط ميان فردي تلقي ميشود. در نتيجه، در مقايسه با آن، فرهنگ جامعه، در سطح ارتباط بينالملل (بين جامعهها) كارسازي ميكند، همانگونه كه شخصيت در سطح ارتباط ميانفردي رابطه ميان افراد را رقم ميزند. از اين رو، بدين گونه مطالعه فرهنگ و شخصيت بهم پيوند ميخورند. مطالعات نگارنده اين ايده را پرورانده است كه فرايندهاي خزنده هژمونيك كه در دراز مدت بر ارزشها و هويت فرهنگي جامعه تأثيرگذاري سلطهگرانه دارد، چيزي شبيه فرايندهاي رواني ناهشياري عمل ميكنند كه به همان رويه، در ارتباطات ميانفردي، هويت و شخصيت افراد را زير سلطه خود ميگيرند؛ با اين تفاوت كه دو طرف رابطه در يكي، دو (يا چند) فرهنگ است، و در يكي دو (يا چند) شخصيت!
ارتباطات میانفرهنگی در پایهای ترین حالت خود، به حوزه مطالعاتی اشاره دارد که به دنبال فهم این است که مردم دیگر کشورها و فرهنگها چگونه رفتار میکنند، ارتباط برقرار میکنند، و دنیای اطراف خود را چگونه میبینند. هدف خیرخواهانه چنین مطالعاتی همافزایی فرهنگی به نفع جامعه بشری است. با این همه مطالعات فرهنگی سمت و سوی سیاسی یافته است و بیشتر منابع در حوزه مباحث روابط بین الملل و ارتباطات میانفرهنگی، همان ابتدا از مباحث حوزه فلسفه سیاسی آغاز ميكنند. در اين زمينه، به دو دیدگاه قطبی شده واقعگرا (رئالیسم)، با نگاه انقباضی به قدرت در روابط بین الملل، و آرمانگرای (ایده آلیسم) ملهم از لیبرایسم، با نگاه انبساطی به گسترش منابع قدرت در پهنه ارتباطات بینالملل اشاره میشود. در چند دهه گذشته، ابزار قدرت، به گونه آشکار از اشکال سخت آن (ثروت، وسعت، تسلیحات، جمعیت، لشکر، و ...) به اشکال نرم (اطلاعات و ارتباطات تغیر ماهیت داده و در این میان، مباحث مربوط به فرهنگ، به عنوان ابزار سياسي براي جذب و نفوذ فرهنگی جای خود را در حوزه مباحث ارتباطات بینالملل باز کرده است. همجواری مطالعه دو مفهوم ارتباطات و فرهنگ، بهخاطر هستههای مفهومیشان، چنان بهم پیوند دارند که نزد برخی همچو استوارت هال[1]، "فرهنگ، ارتباط و ارتباط، فرهنگ است" (و به گفتهای معلوم نیست کدام صدا، و کدام انعکاس صداست)!
ارسال در تاريخ 2013/6/11 توسط محمدعلی حکیمآرا
روانشناسی ارتباطات مجازی: شبکه های اجتماعی و خودزدایی
روانشناسی ارتباطات مجازی: شبکههای اجتماعی و خودزدایی
ویژه دانشجویان رشته مدیریت رسانه، دانشکده مدیریت دانشگاه تهران: برای مطالعه مباحث جلسه آخر درس ارتباط جمعی! (سایر علاقمندان میتوانند ضمن درخواست، با ارسال ایمیل، از متن مورد نظر بهره ببرند)!
کلیدواژهها: شبکههای اجتماعی، ناخودآگاه جمعی، هویت اجتماعی، گمنامی، نقاب، تفردزدایی، ...
مقدمه:
برای ورود به حوزه مباحث شبکههای اجتماعی، و درک بهتر از آن، دستکم اشاره به کارهای دو متفکر از دو قلمرو روانشناسی و جامعهشناسی ضروری مینماید؛ کارل یونگ[1] (1875- 1961)، روانشناس سوئیسی، که اصطلاح ناهشیار جمعی را معرفی کرد و رویکرد خود را روانشناسی تحلیلی نامید، و فیلسوف و جامعهشناس آلمانی، فردیناند تونیس[2] (1855- 1936)، که بر مفاهیم اجتماع و جامعه تاکید ورزید و به مباحثی چون دگرگونیهای اجتماعی، فناوری و افکارعمومی پرداخت.
در این نوشتار، ضمن مروری بر مفهوم و ویژگیهای شبکههای اجتماعی، و به ویژه با مفهوم گمنامی و تأثیرات اجتماعی و روانشناختی آن آشنا می شویم. از ویژگیهای ارتباطات کامپیوتری[3] (CMC)، گمنامی کاربر، نبود ارتباطات غیرکلامی، فاصله فیزیکی، و انعطاف زمانی برشمرده شده است. انجمنهای مجازی در شبکههای اجتماعی سازوکار پیدایش روابط اجتماعیای را فراهم ساخته است که پیش از این، تونیس در قالب مفهوم اجتماع، و متمایز ساختن آن از جامعه، به آن اشاره داشته بود. مفاهیم انسجام و خویشاوندی، مبتنی بر روابط عاطفی از جمله مفاهیمی است که در اجتماعات سنتی مشاهده شده است.
اما مفهوم گمنامی[4] به موقع خود شرایط اجتماعی و روانشناختی ویژهای را پدید آورده است که مفاهیم روانشناختی (کهنالگوی[5]) منتسب به یونگ (سایه[6]، آنیما/ آنیموس[7]، خود[8]، و نقاب[9]) را بیاد میآورد. بهویژه، مفاهیم نقاب (ماسک یا صورتک) و خود، در این حوزه قابل درنگ است. در چهارچوب نظریه یونگ، این کهن الگوها همگی در ناهشیار جمعی لانه دارند و در طول تاریخ پدیدایی بشر، از نسلی به نسل دیگر منتقل میشوند. اکنون به نظر میرسد شبکههای اجتماعی فرصت بروز و ظهور، و آشکارشدن این فرایندهای روانی را مهیا ساخته باشد. این موقعیت تازه، که به مدد فناوری ایجاد شده است، موقعیتی را ایجاد کرده است که افراد از راه همانندسازی هویت فردی (خویش) با گروه، و به گفته دیگر، با محو خویشتن خویش در هدفهای گروه، بروز رفتارهای افراطی، منطبق با هنجارهای گروه (جامعه مجازی) فراهم گردد. از این رو، مطالعه شبکههای اجتماعی بسیار توصیه میشود؛ حوزه مطالعاتیای که در مراکز پژوهشی دیگر کشورهای پیشرفته، از همان ابتدای شکلگیری این شبکهها پدید آمده است.
كمرنگ شدن فرديت فرد و برجسته شدن هويت گروه، هسته مفهومي نظريهاي است كه در مدل SIDE مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به اینکه منظور از اثر، تاثیر ارتباط کامپیوتریست بر مواضع نگرشي افراد است، مدل هویت اجتماعی اثر تفردزدایی[10](رایشر، و همکاران[11]، 1995)، با نام اختصاری SIDE، پدیده تفردزدایی را در قلمرو ارتباطات کامپیوتری پیشنهاد ميدهد. اين مدل، چرايي زدایش فردیت افرد را در اثر همانندسازی با ارزشهای گروه، به عنوان پیامد هنجاری گروه در موقعیت قرارگیری در جماعت[12] توضیح میدهد. شباهت گمنامي فرد در دو موقعيت؛ در انبوه خلق[13] و جمعيت و عضويت در شبكههاي اجتماعي، با سبب ششده است تا مفاهيم حوزه جامعهشناسي به مطالعات در فضای ارتباط کامپیوتری (CMC) وارد شود. با توجه به این که در ارتباط کامپیوتری امکان تعامل به گونه گمنام وجود دارد، در اینجا، بحث از تأثیر گمنامی بر پاسخهای مبتنی بر هویت اجتماعی، و یاپاسخهای مبتنی بر هویت فردی کاربران است.
یادآور می شوم، مقاله کنونی، با تعجیل فراوان، و فقط با هدفهای آموزشی برای دانشجویان کارشناسی ارشد مدیریت رسانه دانشگاه تهران تدوین شده است. با نظر به نیاز به پارهای تصحیحات و ویرایش نهایی، لطفن از انتشار خارج از نیاز، /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-qformat:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt; mso-para-margin-top:0cm; mso-para-margin-right:0cm; mso-para-margin-bottom:10.0pt; mso-para-margin-left:0cm; line-height:115%; mso-pagination:widow-orphan; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-fareast-font-family:"Times New Roman"; mso-fareast-theme-font:minor-fareast; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin; mso-bidi-font-family:Arial; mso-bidi-theme-font:minor-bidi;}