رسانه؛ نفوذ،اقناع و كنترل افكارعمومي
Normal
0
false
false
false
EN-US
X-NONE
AR-SA
MicrosoftInternetExplorer4
/* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0; mso-tstyle-colband-size:0; mso-style-noshow:yes; mso-style-priority:99; mso-style-qformat:yes; mso-style-parent:""; mso-padding-alt:0cm 5.4pt 0cm 5.4pt; mso-para-margin-top:0cm; mso-para-margin-right:0cm; mso-para-margin-bottom:10.0pt; mso-para-margin-left:0cm; line-height:115%; mso-pagination:widow-orphan; font-size:11.0pt; font-family:"Calibri","sans-serif"; mso-ascii-font-family:Calibri; mso-ascii-theme-font:minor-latin; mso-fareast-font-family:"Times New Roman"; mso-fareast-theme-font:minor-fareast; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin; mso-bidi-font-family:Arial; mso-bidi-theme-font:minor-bidi;}
افكار عمومي، عبارت است از مجموع عقايد و نقطه نظرها و گرايش بخش بزرگي از جامعه پيرامون يك موضوع و يا افكار عمومي مجموعه اي از عقايد شخصي در مورد يك موضوع خاص. افكار عمومي ضمير باطني يك جامعه است. مجموعه اي از تغييرات وتفسير و قضاوت مردم نسبت به حوادث و وقايع جاري در يك جامعه است. افكار عمومي نوعي داوري مردم در يك مسأله همگاني در يك زمان مشخص است. نتيجه كنش متقابل فردي و گروهي در يك بافت اجتماعي و فرهنگي خاص است كه در مجموع مي توان آن را يك نوع توليد اجتماعي دانست كه در بسياري از موارد تعيين كننده است و مي تواند خود را به گونه هاي مختلف بر منابع تصميم گيرنده تحميل كند.
باورعمومي اين است كه رسانه ها مهمترين عامل شكل دهي به افكار عمومي هستند كه بايد ضمن تأييد اين باور جمعي گفت: قدرت پيام رسانه نامحدود است و رسانه ها بي هيچ واسطه اي مي توانند افكار و انديشه هاي عموم افراد جامعه را تقويت و يا تزلزل دهند. بعبارتي ديگررسانه ها قادرخواهند بود كه تغييرات بنياديني در افكار عمومي ايجاد كنند.
شايد رسانه ها نتوانند به مردم بگويند كه چطور بيانديشند اما قادر هستند به مردم بگويند راجع به چه موضوعي بيانديشند، ساده تر اينكه رسانه ها با انتخاب تيترهاي بزرگ و مورد نظر خود افكار مخاطب را آنگونه اي كه بايد هدايت مي كنند و برايش اولويت بندي مي نمايند. هرچند كه مخاطب پويا و جستجو گر بوده وبه نياز خود آگاه است واز بين مجموع رسانه ها و پيام ها به دنبال اطلاعاتي مي رود كه دوست دارد وطالب دانستن آن است.
رسانه ها به خودي خود واجد قدرت نيستند، آنچه به رسانه ها قدرت مي بخشد توانايي آنها براي شكل دهي به افكار عمومي مي باشد. بنابراين مي توان اين تعبير را هم به كار برد كه رسانه ها واسطه اصلي ميان وقايع در اشكال گوناگون در حوزه هاي مختلف اجتماعي،سياسي، اقتصادي و فرهنگي وعامه مرد م هستند.از وظايف مهم رسانه ها اين است كه واقعيت هاي اجتماعي رابه درستي به تصوير بكشانند . تحت چنين شرايطي نقش رسانه ها هدايت و تأثيرگذاري بر افكار عمومي، ساختن ايدئولوژي وفرهنگ عامه و ايجاد همبستگي اجتماعي درجامعه اي باز و كثرت گرا مي باشد.
پيچيدگي هاي جوامع عصر حاضر و نقش غيرقابل انکار رسانه ها در شکل دهي افکار عمومي باعث شده تا از اين ابزار در زمينه هاي اجتماعي، فرهنگي ، اقتصادي ، سياسي و نظامي بيشتر از گذشته استفاده شود . کارکرد رسانهها در تصميمگيريهاي روزمره زندگي مي تواند براي مردم هم سودمند و هم زيانآور باشد، به گونه اي مي تواند اقناع كننده باشد و يا نباشد؛ زيرا رسانههاي گروهي همچون تيغ دو دم هستند که ميتوانند پيوستگي و همگني پديد آورند و هم قادر به وسعت بخشيدن و ژرفتر ساختن شکافهاي اجتماعي باشند.
هم ميتوانند بشارتدهنده توسعه فرهنگي باشند و هم بذر ايدئولوژي ضد نظام فرهنگي را در فضاي جامعه بپراکنند. هم مي توانند فضاي جامعه را ناامن نشان داده وهم اينكه مي تواننداحساس امنيت را القاء نمايند، ذهنها را از مسائل عيني دورساخته ويا اينكه در گير ودار حوادث شوند.رسانه ها ضمن اينکه ميتوانند به ايجاد شور و شوق، حيات و بالندگي در يکايک اعضاي جامعه که يکي از کارکردهاي مثبت رسانههاي جمعي است با انتقال و بيان واقعيتهاي جامعه و روشنگري در عرصه منافع اجتماعي گروهي و شخصي تحقق بخشند مي توانند موجب نوعي تشويش افكار عمومي شده و رنگ نا اميدي را چنان سايه اي شوم بر جامعه بگسترانند.
به نظر مي رسد آنچه امروز ضرورتش بيش از هرچيزي لازم است و اصحاب رسانه بايد نسبت به آن اهتمام جدي تري بورزند، دقت در انعكاس اخبار و وقايعي است كه به نوعي اذهان جامعه در گيرو دار آن است؛ يعني مسائل حوزه اجتماعي كه هم مي تواند در ميان افكار عمومي موجب ايجاد نوعي احساس امنيت براي به گردش درآمدن ديگرچرخه هاي نظام توسعه از جمله مسائل اقتصادي، سياسي و حتي فرهنگي باشد نه اينكه بخواهيم تنها از باب اطلاع رساني صرف، افكار و انديشه هاي جامعه را به سمت و سوي نوعي احساس ناامني بكشانيم كه اين رويه به يقين تبعاتي را در اجتماع بوجود مي آورد كه به راحتي نمي توان از براي جبرانش تمهيداتي انديشيد. زيرا آن هنگام كه افراد در نسبت با جامعه اي كه در آن زندگي مي كند دچار ذهنيت منفي شوند اصلاح آن دشورا و بعضآ ناممكن خواهد بود.