تبلیغ در قرآن ( سنتهای تبلیغی قرآن)
30 . رشد یا کمال
یکی از امیال فطری و کشش های ذاتی انسان، علم است؛ انسان در پی آن است تا از مجهولات خود بکاهد و بر معلومات خود بیفزاید لذا مبلغ باید مخاطبان را با مطالب جدید و نا گفته به طرف کمالات یا رشد رهنمون باشد. قران این نکته را از زبان جنیان می گوید :
- .... أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا (1) يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ ...
31 . وظیفه ی پرورش مبلغ بومی
یکی دیگر از سنت های تبلیغی قرآن آن است که وظیفه داریم برای هر قوم و قبیله ای، از خودشان مبلغ تربیت شود و از هر منطقه، فرد یا افرادی با فراگیری احکام خدا و شناخت دین، مردم منطقه ی خود را به آن رهنمون شوند :
- فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ... : پس چرا از هر فرقه ای دسته ای کوچ نمی کنند تا در دین آگاهی ژرفگونه پیدا کند؟
32 . تقیه ( در وضعیت فشار )
در مناطقی که مبلغ نمی تواند وظیفه ی خود را آشکارا انجام دهد، باید حرکت تبلیغی خود را به شکلی پنهان و سر پوشیده آغاز کند. قرآن در این باره اشاره می نماید :
- ... وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالإِيمَانِ... کسی که بعد از ایمان به خدا، کفر ورزد، مگر این که مجبور گردد در حالی که قلبش به ایمان آرامش داشته، ولی هر کس سینه اش از کفر پر شده باشد، پس بر آنان غضب خداست و عذابی بزرگ دارند .
-... إِلاَّ أَن تَتَّقُواْ مِنْهُمْ تُقَاةً... : مؤمنان به غیر از مؤمنان دیگر، کافران را اولیا و دوست خود نگیرند. کسی که چنین کرد از جانب خدا در چیزی نیست – عمل او وجهه ی خدایی ندارد-. مگر این که از آنان در هراس باشد و خداوند شما را از خودش بر حذر می دارد و به طرف او برگشتن است .
- وَقَالَ رَجُلٌ مُّؤْمِنٌ مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ... : و مردی مؤمن از آل فرعون که ایمانش را پنهان می کرد، گفت: آیا قصد کشتن مردی را دارید که می گوید: خدا پروردگار من است؟ ...
33 . مجهز به علوم روز
در عصر هر پیامبری یکی از جلوه های دانش بشری نزد همه ی مردم قابل توجه بوده است. لذا پیامبران، آن جلوه را به شکل برتر و کاملتر داشته اند و از همه دانشمندان عصر خود افضل و برتر بوده اند به همین جهت، با عنایت خداوند متعال در راه برتری مکتب خود (اسلام در هر عصر) بدون آموزش لازم، توسط هم نوعان خویش، سر آمد مردم آن منطقه بوده اند. در قرآن به معجزه ی علم طب و علوم دیگر حضرت عیسی، به ناقه صالح، دست نورانی و عصای موسی اشاره شده و معجزه حضرت محمد(ص) نیز که قرآن است، با زبانی مطرح شده که از هر جهت جنبه های اعجاز را داراست .
مبلغ هم باید در این زمینه ها که عامل جلوه گری برای مردم دارد، خود را به گوشه ای از علوم جدید مجهز نماید که بتواند تأثیر بهتر و بیشتری بر مخاطبان داشته باشد .
34 . تبلیغ عملی
گویندگان و سخنوران و مبلغان هر ایده و مرامی، باید خود، از اولین افرادی باشند که به گفته ها و مطالب عنوان شده از طرف خود، عمل می کنند تا پیامبر خودش عامل به وحی نباشد، نمی تواند به دیگران بگوید شما چنین کاری را انجام دهید. اگر گوینده عامل به گفتارش باشد. دیگران نیز به گفته های او عمل می کنند و الاّ مبلغ نمی تواند در مخاطب، تأثیر گذارد به همین جهت فریاد قرآن بلند است که :
- يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ (2) كَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لا تَفْعَلُونَ : ای مؤمنان چرا آنچه را عمل نمی کنید، می گویید؛ کینه و نفرت بزرگی در پیشگاه خدا دارد که بگویید آنچه را، انجام نمی دهید .
به عبارت دیگر: تلاش قرآن در سنت تبلیغی خود به دنبال هماهنگ کردن گفتار و رفتار است. گوینده باید آنچه را می گوید، خود در کردارش متبلور نماید. در صورتی که چنین نباشد، آن گوینده را محکوم می کند
- لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ ... چرا چیزی را که عمل نمی کنید، می گویید؟
این سرزنش این قدر سنگین است که در آیه بعد می فرماید خشم بزرگ خدا را در پی خواهد داشت: كَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ: خشم بزرگی را گفتار بی عمل تان، نزد خدا پدید می آورد .
35 . رعایت فرهنگ بومی
یکی دیگر از سنت های تبلیغی قرآن، آن است که مبلغ در هر منطقه ای می رود، توجه به فرهنگ بومی آنجا داشته باد؛ زیرا هر منطقه، فرهنگ خاص و آداب و رسوم خود را دارد؛ مراعات آن ها از طرف یک مبلّغ به چند دلیل ضروری است :
الف: عدم مراعات آن، احتمال بدبینی مخاطبان را در پی دارد .
ب: بی توجهی به آن، ممکن است مبلّغ را به استهزا بکشاند و باعث ریشخند دیگران قرار دهد .
ج: عدم شناخت و مراعات آن نه تنها تبلیغ او را بی اثر نماید که مجبور به ترک منطقه خواهد بود؛ به عنوان مثال آیه ای در قرآن آمده، که مسلمانان را نهی می کند، واژه ی «راعِنا» را بکار برند و دستور می دهد به جای آن « اُنظُرنا» را بکار ببرید .
« راعنا» در فرهنگ مسلمانان، یعنی: ای پیامبر احکام خدا را با تأنی بیان نما « مراعات ما را بنما» تا ما متوجه شویم و خوب فراگیریم. در فرهنگ یهود مدینه، حالت فحش دارد یعنی: ما را تحمیق کن .
این واژه ، ورد زبان یهود شد و مسلمانان را مسخره می کردند، لذا قرآن برای این که این دستاویز را از یهود گرفته و خلع سلاحشان کند تا مسلمانان را ریشخند نکنند، واژه ی جایگزین را پیشنهاد :
- أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَقُولُواْ رَاعِنَا وَقُولُواْ انظُرْنَ ...
36 . مبارزه با خرافات
این روش نزدیک به روش بند 29 می باشد که به خاطر اهمیت آن و پر بودن جامعه ها از خرافات و سنت های بومی که آن را به دین یا ادیان خدایی بسته اند، جدا مطرح می کنیم، پیامبران چون مبلغان مکتب توحید بودند، یکی از روش های فراگیر آنان، مبارزه با خرافات یا تحریفات بود. لذا قرآن به آن اشاره می فرماید که به ما درس برخورد با تحریف و خرافه گرایی را یاد آوری نماید :
- ... وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنزَلَ اللّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُوا حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ شَيْئًا وَلاَ يَهْتَدُونَ : وقتی به آن ها گفته می شود، به سوی آنچه خدا نازل کرده و به سوی پیامبر بیایید، می گویند آنچه از پدران خود یافته ایم ما را بس است. چرا با این که پدران آنان در باره ی چیزی تعقل نمی کردند و هدایت نیافته بودند، ( بازهم، بگویند از آن ها پیروی می کنند)؟
در جای دیگر می فرماید :
- ... أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَلاَ يَهْتَدُونَ
37 . حرکت تدریجی
همه ی احکام و مسایل اسلام را نمی توان یک جا و یک باره برای مردم مطرح کرد و انتظار عمل به آن ها را از آنان داشت. زیرا مردم به چیزهای دیگری عادت کرده و باید آن ها را کم کم زدود و مانندشان را جایگزین کرد. به همین جهت، سنت قرآن به « روش تدریجی» و « مرحله به مرحله» برای هدایت جامعه است و برای پیشبرد اهداف عالیه اسلام این راه را می پسندد .
به عنوان مثال: تحریم شراب و قمار را ملاحظه فرمایید: در یک مرحله می فرماید از شراب و قمار سؤال می کنند به آنان بگویید :
- ... فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَ مَنَافِعُ لِلنَّاسِ ...: گناه بزرگ در آن ها است و منافعی برای مردم دارند، که گناه آن ها بیش از سود آن دو می باشد .
در مرحله ی بعد در باره ی شراب می فرماید :
- ... لاَ تَقْرَبُواْ الصَّلاَةَ وَأَنتُمْ سُكَارى : وقتی مستید، به نماز نزدیک نشوید .
در مرحله ی دیگر :
- ... إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الأَنصَابُ وَ الأَزْلاَمُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ: شراب و قمار و ... پلیدی از کردار شیطان هستند .
امروزه در بعضی از مناطق جهان که مبلغان مسیحی و مسلمان آنجا حضور دارند تا مردم را به دین خود دعوت کنند، جوانان به مسیحیت گرایش بیشتری نسبت به اسلام نشان می دهند زیرا مبلغان اسلام با شناخت جامعی آن را معرفی نمی کنند، همچنین مسیحیت در هفته یک روز عبادت دارد ولی ما پنج بار در یک شبانه روز داریم. (البته عبادت مصطلح. رمز عبادت نیز بحث گسترده ای ست که جای خود را می طلبد و فواید جسمی و روحی آن روشن می کند که کدام دین کاملتر است) در بسیاری از مناطق مسلمان نشین نیز جوانان به خاطر عبادت پنجگانه، ترک دین می کنند و مسیحی می شوند، ( مثل: اندونزی، مناطق مسلمان نشین چین و ...) جوانانی که می خواهند مذهبی باشند ولی چون آگاهی کامل از دین ندارند، فقط کم عبادت کردن را ملاک قرار می دهند. این نکته باید در همایش های بین المللی مبلغان مذاهب اسلامی مطرح شود و علمای جهان اسلام روشنگری نمایند .
38 . جنگ روانی و موج سواری
یکی دیگر از مسایل قابل توجه در سنت های تبلیغی قرآن، برای موفقیت در امر تبلیغ، توجه به ایجاد جنگ روانی است که بتوان در وقت مقتضی از آن استفاده کرد. این قضیه را در قصه ی حضرت یوسف و برادرانش مشاهده نمایید :
برادران یوسف بر او وارد شدند تا برای منطقه ی خود مواد غذایی مثل گندم و ... خریداری نمایند .
« و هنگامی که ( مأمور یوسف) بارهای آنان را بست، ظرف آبخوری پادشاه را در بار برادرش گذاشت، سپس کسی صدا زد: « ای اهل قافله شما دزد هستید!» آن ها رو به سوی او کردند و گفتند: « چه چیزی گم کرده اید؟ ».
گفتند: « پیمانه پادشاه را و هر کس آن را بیاورد یک بار شتر (غله) به او داده می شود؛ و من ضامن (این) پاداش هستم.» تا پایان داستان در آیات 70 به بعد سوره ی یوسف آمده است .
39 . دلسوزی برای هدایت
اگر مبلّغ با عشق به حرفه اش حرکت کند، موفق می شود. تا انسان عاشق کارش نباشد و از روی محبت و دلسوزی در این مسیر گام برندارد، رمز موفقیت نخواهد داشت؛ عشق و محبت، بسیاری از سختی ها، سنگلاخ ها و سنگستان ها را برای انسان، هموار خواهد کرد؛ او را به قله ی رفیع فتح و پیروزی، ظفرمندانه خواهد رساند
قرآن محبت و دلسوزی پیامبران خدا را مطرح می کند تا به ما بفهماند که سنتی از بزرگ مبلغان توحیدی است :
- لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ، عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ، حَرِيصٌ عَلَيْكُم، بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ: به یقین، رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنج های شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد؛ و نسبت به مؤمنان رؤوف و مهربان است .
یا در جایی دیگر، از زبان نوح می فرماید :
- أُبَلِّغُكُمْ رِسَالاَتِ رَبِّي وَأَنصَحُ لَكُمْ ... : رسالت های پروردگارم را به شما ابلاغ می کنم و خیر خواه شما هستم ...
نکته ای که روی آن تکیه شده: واژه ی «اَنصَحُ» با بُنِ نَصح(نُصح) آمده است. ( در روش تبلیغی پیامبر اکرم توضیح لازم خواهد آمد .)
40 . ناگوشه گیری
قرآن یکی از سنت های تبلیغی خود را، پذیرش مشرکان می داند که بتوان در صورت امکان بر روی آنان کار فرهنگی کرد. سنت انزوا و گوشه گیری از اسلام نیست، جدای از دیگران بودن را، قرآن نمی پذیرد بلکه پیوند و حتی پناه دادن به مشرکان را محار به با خدا نمی داند و به عنوان یک وظیفه ی تبلیغی می توان از این زاویه به آن نگاه کرد که نا آگاهان را با سخن خدا آگاه نمود .
لذا قرآن می فرماید :
- وَ إِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجَارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَعْلَمُونَ : و اگر یکی از مشرکان از تو پناهندگی خواست به او پناه بده تا سخن خدا را بشنود؛ سپس به محل امنش رسان زیرا آنان گروهی نا آگاهند .
دقت شود! این آیه در سوره ای است که چند آیه ی قبل از آن، بحث برائت از مشرکان و قتال و جنگ با آنان را مطرح می کند ولی با همه این بحث ها، باز هم با نرمی دنبال بر خورد صحیح و انسانی با افرادی است که به طرف پیامبر رو می آورند و این آیه بعد از آیه ی جنگ با مشرکان است و به ضرس قاطع می توان گفت هم زمان با آیه ی قبل نازل شده است .
41 . یأس زدا
برای پیشبرد اهداف تبلیغی خود، قرآن اجازه نمی دهد مبلغ زود دچار یأس و نا امیدی شده و از تبلیغ دست کشد بلکه مبلغ باید به عکس دنبال امید، و از پیش پا بر داشتن یأس ها باشد !
- وَ كُـلاًّ نَّقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاء الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَكَ وَ... : از اخبار و قصه های پیامبران برایت باز گو کردیم تا قلبت را با آن ثابت قدم نگهداریم ...
- وَ إِن يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَثَمُودُ : اگر تو را تکذیب می کنند، قبل از آنان، قوم نوح و عاد و ثمود نیز همین کار را با پیامبران خود کردند. آیات دیگری مثل: (فرقان / 31) و ( زخرف / 7 – 6) داریم .
42 . آخرین حربه، ترساندن مخالفان
درست است که در بحث بشارت و انذار، اشاره ی مختصری نمودیم ولی به نظر می رسد، آخرین حربه ی یک مبلغ این است که اگر مخاطبانی به هیچ صراطی قدم نمی نهند و از دروازه ی مخالفت وارد می شوند یا به عبارت دیگر: وقتی دشمن به آخرین سلاح خود، یعنی پیشگیری از تبلیغ، پرداخت و قصد بی أثر کردن آن را داشت، تنها راه، این است که با آیات قرآن، عذاب خدا را برای دشمنان بازگو کند تا بلکه بتوان حجت نهایی را عمل نماید .
قرآن وقتی دید کافران به گوش نکردن و یاوه سرایی در باره ی آن یکدیگر را سفارش کردند، از درِ تهدید و ترساندن کافران بر آمد :
- فَلَنُذِيقَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا عَذَابًا شَدِيدًا وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَسْوَأَ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ : به یقین افرادی را که کفر ورزیدند، عذاب سختی می چشانیم و پاداشی به بدترین آنچه عمل می کردند، به آنان می دهیم ...
با توجه به این که مبلغ، پیام رسان است نه ارباب و خان و شاه، نباید شخصِ مبلغ با حالت قلدری، دیکتاتوری و تَحَکُّم با مردم برخورد نماید و با شمشیر از نیام برکشیده، خود، به تسویه حساب با آنان بپردازد :
- لَستَ عَلیهِم بِمُصَیطِر : تو بر آنان سلطه گری نداری. لذا به لجبازان در مقابل پیامبران، پیام می دهد که آخرتی خواهد بود و رسیدگی به اعمالتان صورت می گیرد. با ذکر همین نکته، رعب و ترس را در وجود آنان زنده می کند .
43 . تطابق زمانی – عقب نماندن از زمان
یکی دیگر از سنت های تبلیغی قرآن این است که عقربه ی زمان را عقب نکشیم؛ اگر در عصر فضا و ارتباطات زندگی می کنیم، فکرمان به عصر حجر تعلق نداشته باشد. جریان اصحاب کهف که در قرآن آمده این نکته را به ما می آموزد .
جوانان « کهف» برای زمان خود مناسب بودند نه برای سیصد سال بعد که از خواب بیدار شدند .
اگر چه اصحاب کهف نسبت به سه قرن بعد از خواب خود، در مسایل اعتقادی پیشرو بودند ولی برای حیات مجدد اجتماعی آن دوران، غریبه و عقب افتاده به حساب آمدند و همان طور که قرآن اشاره می فرماید، آنان فکر می کردند یک روز یا مقداری از روز را خواب بوده؛ گمان می کردند باید در تقیه زندگی کنند و از تغییر و تحوّلات زمانه بی خبر بودند .
لذا ذهنیت جدید جامعه را باید شناخت و از حالت پس ماندگی پرهیز کرد تا بتوان خود را با زمان تطبیق داد .
44 . بی باکی
پیامرسان مکتب توحید اگر دارای روحیه ای شجاع و بی باک نباشد از دیگران که دارای مکنت و مال و منالی هستند یا از قدرت برخوردارند، تأثیر پذیرشده و نمی تواند وظیفه ی خود را که رساندن مردم به کمال است، انجام دهد. به عبارت دیگر نمی تواند مبلّغ باشد. کسی که در بیابان به شوق کعبه قدم می زند از خار مغیلان چه باک؟
لذا مبلغ باید فقط توجه به خالق، چشمان وجود او را پر کرده و تأثیرگذار بر او خدا باشد و نه دیگران؛ در غیر این صورت نمی تواند مبلغ مکتب توحید باشد .
قرآن به ما درس می دهد :
- الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ... : کسانی که پیام های خدا را می رسانند و از او دل نگرانند و از هیچ کس جز خدا باکی ندارد ...
دل نگرانی و خشیت خدا، عاملی باز دارنده از تأثیر پذیری غیر خالق بر انسان است و از سرزنش سرزنشگران هراسی ندارد .
45 . برهان گرایی
اگر در مقابل اسلام، طرحی یا نظریه ای آورند، نمی توان آن را بدون دلیل پذیرفت. از خصوصیات سنت تبلیغی قرآن، برهانگرایی است. قرآن در مقابل یهود و نصاری که فقط خود را بهشتی می دانستند، تقاضای برهان کرد :
- ... قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ بگو اگر راستگویید( برای سخنی که می گویید) برهانتان را ارایه دهید .
46 . جلب نظر ( فراهم آوردن زمینه ی تبلیغی )
یکی از سنت های که قرآن، برای توجه و جلب نظر مخاطبان مطرح می کند، این است که باید زمینه ی عرضه ی یک حرکت تبلیغی را در جمع حاضر پدید آورد و کاری کرد تا توجه دیگران به مطالب حق سوق داده شود. زیرا جلب نظر دیگران برای سخنران آنقدر اهمیت دارد، که زمینه ی پذیریش مطالب خود را که قصد بیان آن را دارد، در مخاطب، ایجاد می نماید .
به نظر ما، قرآن، آنجا که حضرت سلیمان از نبودِ «هدهد» سخن به میان می آورد، در حقیقت قصد دارد توجه مخاطبان را به یک برنامه یا مطلب جدید، جلب نماید و این نبوده که پیامبر خدا از کار هدهد بی اطلاع باشد؛ به همین جهت می گوید: « چرا هدهد را نمی بینم، غایب است؟» .. پس طولی نکشید که هدهد آمد، با مکث اندکی، گفت: « به چیزی دست یافته ام که دست نیافته ای و از «سبا» خبر درستی برایت آورده ام؛ من زنی را دیده ام که بر آنان حکومت می کرد و ...»
اگر حضرت سلیمان باخبر نبود که هدهد برایش خبر خواهد آورد، چرا با اندک زمانی فاصله، از فراهم کردن زمینه برای سخن گفتن هدهد، آن پرنده داخل می شود و برای جمع حاضر مطالب دیدنی خود را می گوید؟
بنابر این حضرت سلیمان در صدد « جلب نظر» باشندگان در مجلس برای شنیدن سخنان شگفت آور هدهد بوده است. این روش را باید از سلیمان فرا گرفت و دنبال فراهم آوردن زمینه ی تبلیغ و جلب نظر دیگران به مطالب حق خود بود. البته ناگفته نماند، این عمل سلیمان مقدمه ای برای معرفی کردن جانشین و بقیه ی ماجرا می باشد که در قرآن آمده است .
47 . توجه به نیرنگ دشمنان
یکی از سنت های بسیار قابل توجه تبلیغ، شناخت فتنه گری دشمنان اسلام است که از هر راه ممکن در صدد ایجاد: مکر و حیله و فریبکاری در بین مسلمانانند. تاکنون با این روش جنایت های زیادی را در جهان اسلام انجام داده و می دهند. هوشیاری مبلّغ رمز موفقیت او و خنثا کردن نیرنگ های دشمنان است. این نکات را از :
وَإِذَا ضَرَبْتُمْ فِي الأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَقْصُرُواْ مِنَ الصَّلاَةِ إِنْ خِفْتُمْ أَن يَفْتِنَكُمُ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنَّ الْكَافِرِينَ كَانُواْ لَكُمْ عَدُوًّا مُّبِينً :
هنگامى كه سفر مىكنيد اگر از نیرنگ كافران هراس دارید؛ گناهى بر شما نيست كه نماز را كوتاه كنيد زيرا كافران، براى شما دشمن آشكارى هستند .
جایی که خداوند برای نجات از فتنه و نیرنگ اجازه می دهد نماز را کوتاه کرد آیا اجازه نمی دهد از بعضی اختلاف های جزیی دست کشید ؟
48 . شناخت و انجام مهم تر در مقابل مهم
پردازش به مهم تر در مقابل مهم، نکته دیگری از سنت های تبلیغی ست . قرآن با دقت تمام آن را یادآوری می کند. مبلّغ در ارایه ی برنامه ی پیام رسانی باید به آن توجه داشته باشد. برای آن، نیازی به توضیح بیشتر نیست :
وَإِذَا كُنتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاَةَ فَلْتَقُمْ طَآئِفَةٌ مِّنْهُم مَّعَكَ وَ لْيَأْخُذُواْ أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُواْ فَلْيَكُونُواْ مِن وَرَآئِكُمْ وَلْتَأْتِ طَآئِفَةٌ أُخْرَى لَمْ يُصَلُّواْ فَلْيُصَلُّواْ مَعَكَ وَ لْيَأْخُذُواْ حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيَمِيلُونَ عَلَيْكُم مَّيْلَةً وَاحِدَةً وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِن كَانَ بِكُمْ أَذًى مِّن مَّطَرٍ أَوْ كُنتُم مَّرْضَى أَن تَضَعُواْ أَسْلِحَتَكُمْ وَ خُذُواْ حِذْرَكُمْ إِنَّ اللّهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُّهِينً :
و هنگامى كه با آنان باشى، و (خواستی در مناطق حساس مثل رزمگاه) براى آنان نماز برپا كنى، بايد گروهی از آنها با تو (نماز) برپا کنند، و سلاح هاي شان را با خود برگيرند؛ وهنگامى كه سجده كردند (و نماز پايان رسید)، بايد آنان (به ميدان نبرد) بروند، و ديگران كه (مشغول پست دادن یا پيكار بودهاند) با تو نماز گزارند؛ آنان بايد لوازم رزمی خویش را (در حال نماز) با خود حمل كنند؛ (زيرا) كافران آرزو دارند كه شما از سلاح ها و کالاى خویش غافل شده تا يك باره به شما هجوم آورند و اگر از باران يا بيماری به شما آزاری رسید، اشکال ندارد كه سلاح هاى خود را بر زمين گذاريد؛ ولى وسايل رزمی خویش را با خود داشته باشید؛ خداوند، عذاب خواركنندهاى براى كافران فراهم ساخته است .
49 . تغییر راهکار
جایی که دشمن از برنامه ی تبلیغی انسان سوء استفاده می کند، مبلّغ باید با هوشیاری تأثیرگذار، تغییر مسیر یا راهکار دهد.حرکت رسول الله در تغییر قبله می تواند الگوی ما در اینگونه امور باشد :
...قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاء فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنتُمْ فَوَلُّواْ وُجُوِهَكُمْ شَطْرَهُ وَ إِنَّ الَّذِينَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ... :
به زودى افرادی کودَن مىگويند: چه چيزی – باعث شد مسلمانان- از قبلهاى كه بر آن بودند، بازگردند؟ بگو: مشرق و مغرب، از آن خداست؛ خدا هر كس را بخواهد، به راه راست هدايت مىكند.«142» شما را امت ميانهاى قرار داديم تا بر مردم گواه باشيد؛ و پيامبر هم بر شما گواه است. و ما، آن قبلهاى را كه پیش از آن بر آن بودى، تنها براى اين قرار داديم تا افرادى كه از پيامبر پيروى مىكنند، از آنها كه به پیش - از اسلام- بازمىگردند، بازشناخته شوند. و همانا اين حكم، جز بر كسانى كه خداوند آنها را هدايت كرده، دشوار بود. و خدا هرگز ايمان شما را ضايع نمىگرداند؛ زيرا خداوند، نسبت به مردم، خیلی با محبت و مهربان است. «143» ما نگاههاى گردشگرتو را به سوى آسمان – که در انتظار پیام برای قبله بودی- مىبينيم! اكنون تو را به سوى قبلهاى كه از آن خشنود باشى، باز مىگردانيم. پس روى خود را به سوى مسجد الحرام كن! و هر جا باشيد، روى خود را به سوى آن برگردانيد! و كسانى كه كتاب -آسمانى- به آنها داده شده، هرآینه مىدانند اين فرمانِ درستی ست از پروردگارشان. - و در كتاب هاى خود خواندهاند كه پيغمبر اسلام، به سوى دو قبله، نماز مىخواند- و خداوند از کردارشان - در پنهانکاری اینگونه آيات- غافل نيست «144» اگر براى اين کسان از اهل كتاب، هرگونه نشانه ای بياورى، از قبله تو پيروى نخواهند كرد و تو نيز، هيچگاه از قبله آنان، پيروى نخواهى کرد. و برخی از آنها، پيروى از قبله ديگرى نخواهند كرد و اگر تو، پس از آگاه شدن - این فرمان- از هوس هاى آنها پیروی كنى، تو نیز به یقین از ستمگران خواهى بود «145» كسانى كه كتاب – آسمانى- به آنان دادهايم، او - پيامبر- را همچون فرزندان خود مىشناسند؛ - ولى- گروهی از آنان، حق را آگاهانه كتمان مىكنند! «146» اين - فرمان تغيير قبله حكمِ - حقى از طرف پروردگار توست، هرگز از ترديدكنندگان در آن مباش! «147»
50 . ارتباط برقرارکردن
راه ارتباط برقرار کردن و داشتن روابط عمومی قوی یا راه پذیرش مردم، شاید اولین گام برای تبلیغ است. قرآن آن را با خُلق عظیم برای پیامبر(ص)به عنوان یک اصل یاد می کند : تو ای پیامبر دارای اخلاق با عظمت و بزرگی هستی: اِنَّکَ لَعَلی خُلُقِ عَظیم .
نشانه ی آن برخورد عالی پیامبر اکرم (ص) با مردم همان گرایش مردم به اسلام است. به قول سعدی :
«کس نبیند که تشنگان حجاز،
به سر آب شور گرد آیند
هرکجا چشمه ای بود شیرین،
مردم و مرغ و مور گرد آیند »
در جای دیگر نیز می فرماید :
«بنده ی حلقه به گوش ار ننوازی برود
لطف کن لطف که بیگانه شود حلقه به گوش »
پذیریش مردم با نرم خویی، توجه و اهمیت قایل شدن به آنان و گفتارشان، نقش اساسی در این ارتباط برقرار کردن دارند :
- فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ...: از رحمت خداوند برای آنان نرم خو گشته ای اگر خشن و سنگدل بودی از دور تو پراکنده می شدند ...
پیامبر به گفتار مردم آن قدر توجه داشت که بعضی در غیاب حضرتش می گفتند همه ی او گوش است یعنی هر چه دیگران گویند، می پذیرد :
- وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَ يِقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ...: کسانی از آنان پیامبر را آزار می دهند و می گویند او گوش است.
51. دگرسازی جوّ ضد دین
یکی از سنت های تبلیغی قرآن، تأکید بر شعله ور نساختن تبلیغات دشمنان بر ضد دین است و یکی از راه های آن را عدم حضور در چنین مجامع و نشست هایی است که باعث می شود. دیگران را برانگیزاند تا از راه های ممکن برنامه های خدایی را استهزا و مسخره کنند. در چنین جاهایی مبلغ باید ملاحظه کند : چگونه می تواند این نوع حرکت های ضد دینی را خاموش کند؟ قران در سوره ی انعام می فرماید:
وَإِذَا رَأَيْتَ الَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيَاتِنَا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتَّى يَخُوضُواْ فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَإِمَّا يُنسِيَنَّكَ الشَّيْطَانُ فَلاَ تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرَى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (68): هرگاه كسانى را ديدى كه آيات ما را استهزا مىكنند، از آنها روى بگردان تا به سخن ديگرى بپردازند! و اگر شيطان از ياد تو ببرد، هرگز پس از يادآمدن با اين جمعيّت ستمگر منشين!
این نکته که تغییر بحث نیز در اینگونه موارد کارساز است از همین نمونه است.
52. احترام به مخاطب (مجموعه ی سنت تبلیغی قرآن)
یکی از نکات بسیار مهربانانه، لطیف و ظریف در امر تبلیغ، توجه همه جانبه به مخاطب است که نوع گفتار ما باعث زدگی او از ما نشود. رعایت این نکته در موارد دیگری از سنت های تبلیغی قرآن به روش های دیگر ی مطرح شده است مثل: جدال احسن، بشارت و انذار، پذیرش مردم با نرم خویی و...
اما آنچه را اینجا از قرآن برداشت می کنیم، بالاتر از همه آن هاست. در این آیه قرآن به ما آموزش می دهد که خود را "مجرم" به حساب آور ولی این واژه را برای مخاطب استفاده نکن. تا موجب سوء استفاده ی دیگران از گفتار شما نیز نشود: قُل لَّا تُسْأَلُونَ عَمَّا أَجْرَمْنَا وَلَا نُسْأَلُ عَمَّا تَعْمَلُونَ (25 سوره سبأ): بگو گناه و جرمی را که ما انجام داده ایم از شما نمی پرسند و کردار و رفتار شما را از ما نمی پرسند.
با این گونه سخن گفتن، می توان همانند قرآن حرکت کرد نه با چشم غُرّه رفتن به مردم و تندی و خشم وغضب کردن و بی دین و مرتد دانستن مردم و متهم کردن آنان بخواهیم دین خدا را پیش ببریم. با روش خدا در این آیه می شود "کلمة الله هی العلیا" شود. با رفتار غیر قرآنی، دین خدا "هی السفلی" خواهد شد و باید روز قیامت جواب منکوب کردن دین حق را داد.
روش تبلیغ پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار(ع )
سنت پیامبر اسلام در امر تبلیغ را از چند بُعد، باید مورد توجه قرار داد. بزرگانی که در این باره بحث کرده اند، به طور کامل پردازش نکرده و هر محققی از منظر خود به آن پرداخته است. در روش پیامبر توجه به جنبه های مختلف، بالاخص روان شناختی مخاطب یا قوه ی گیرایی و تأثیر پذیری و ظرفیت مخاطب، هر یک، نکته ی قابل توجهی است .
« کَلِّمِ الناسَ علی قَدرِ عُقولهم»: به اندازه ی ظرفیت فکری مردم با آنان سخن گویید؛ بعد از آن توجه به شرایط زمان و مکان، اهمیت دارد .
از زبان پیامبر (ص) نقل شده :
« انّا مَعاشِرَ الاَنبیاء اُمِرنا اَن نُکَّلِمَ النّاسَ علی قَدرِ عُقولِهم» : ما پیامبران مأمور شده ایم به اندازه ی عقل مردم با آنان سخن گوییم :
نکته ی دیگری که باید مورد دقت قرار داد، خسته نکردن مردم، هنگام مخاطب سازی ست؛ در هیچ جا نداریم که پیامبر اسلام سخنرانی های طولانی داشته باشد؛ شاید بتوان گفت طولانی ترین گفتار پیامبر در حَجَّة الوداع و شعبانیة ی آن حضرت است که در مدت کمتر از نیم ساعت به پایان می رسد .
آنچه از قرآن در باره ی ویژگی های پیامبران می شنویم، « گوش بودن» پیامبر است :
... یقولون هُوَ اُذُن
درست است که مخالفان آن حضرت چنین می گفتند ولی هر چه باشد گویای آن است که رسول الله کمتر حرف می زد، بیشتر گفته های دیگران را می شنید .
از نکات بارز تبلیغی پیامبر"تبلیغ عملی" است؛ آن حضرت با کردار نیک خود، الگوی تمام نمای یک انسان کامل بود و دیگران را در عمل، به سیر و سلوک حق، سوق می داد .
در همین باره از پیامبر اکرم سخنی گران بها را یادآور می شویم :
رجلٌ عالمٌ آخذٌ بعلمه فهذا ناجٍ و رجل تارک لعلمه فهذا هالکٌ و اِنَّ اهلَ النارِ لَیَتَأَذّون من ریح العالم التارک لعلمه و انّ اشدَّ اهل النار ندامةً حسرةُ رجلٍ دعا عبداً الی الله سبحانه فاستجابَ له و قَبُلَ منه فاطاعَ اللهَ فَاَد خَلَه اللهُ الجنة و اَدخَلَ الدّاعی النّارَ بِتَرکِهِ علمِه »:
"دانشمندی که علمش بکارگیرد، نجات یابنده است. عالمی که دانشش را رها کرده، نابود شونده است. به یقین اهل جهنم، از بوی گَند عالم بی عمل، اذیت می شوند و از جهنمیان ، کسی بسیار پشیمان است که دیگران را به خدا دعوت کرده و آن شنوندگان از گفتار او هدایت شده و با فرمانبرداری از خدا، بهشتی می گردند و خداوند، دعوتگر و مبلّغ را به خاطر ترک علمش به آتش وارد نماید ."
اگر مبلّغی توانست در مسیر تبلیغ، خط سیر پیامبر را الگو قرار دهد تا مردم آنچنان جذب او شوند که سر از پا ناشناخته، عاشق کمالات او گردند، موفق است و الاّ بدون وسواس در توفیق خود شک کند .
علی(ع) پیامبر را این چنین توصیف می فرماید :
- کان اَجوَدُ الناس کفّاً: بخشنده ترین مردم
- و اجرء الناس صدراً: با ظرفیت ترین مردم
- و اصدق الناس لهجةً: راستگوترین مردم
- و اوفاهم ذمةً : خوش حسابترین مردم
- و اَلیَنُهم عریکةً: نرمخوترین مردم
- و اکرمهم عِشرةً : از لحاظ آمیختگی با مردم؛ جوانمرد ترین آنان
- و من رآه بدیهةً هابَه: هر کس او را غیر منتظره می دید، هیبتش او را می گرفت .
- و من خالَطَه فعَرَفَه اَحَبَّه: هر کس با او همنشین می شد، و می شناختش، شیفته ی او می شد .
آری این پیامبر ماست که هر چه در باره ی آن دُردانه ی خلقت بگوییم، کم گفته ایم. او مجسمه ی عمل در تبلیغ بود و توانست از عقب مانده ترین جامعه های انسانی برترین جامعه خدایی را به وجود آورد .
بنابر این روش پیامبر در گستره تبلیغ را می توان چنین بیان کرد :
- مخاطب شناسی و ظرفیت او در تبلیغ .
- شرایط زمان و مکان در تبلیغ .
- کم گفتاری در زمان و مکان خاص .
- توجه به همنشیان .
- تبلیغ عملی .
----------------------------------------------------------------------------------------------------------
منبع: کتاب : " اخلاق تبلیغی" نویسنده: نصرت الله جمالی