نقش رسانه ها در عملیات روانی
نقش رسانه های تبلیغی در عملیات روانی
عملیات روانی، رسانههای جمعی مقدمه بهرهگیری از جدیدترین ابزارها و علوم و فنون توسط طرفین درگیر در جنگ، همواره معمول بوده است و مزیتی تأثیرگذار به شمار میآید. به کارگیری عملی تجهیزات، دانستیها و شیوههای نوین کسب شده در عرصههای نظامی، زمینه ساز ارتقای سطح کیفیت و کمیت، توسعه و گسترش به کارگیری آنها در سایر سطوح جوامع است. از همین رو میتوان همواره نوعی ارتباط مستقیم و هماهنگی بین سطوح مختلف جنگ و دانش بشری را آشکارا مشاهده کرد. عملیات روانی یا جنگ روانی یکی از شاخه های مختلف جنگ است که میتوان رگهها و نمونههایی از آن را در تمام سطوح جنگ یافت؛ همواره بخشی اثرگذار در کلیت جنگ بوده است و «تاریخچه جنگ به شکل مبسوطی، کفایت و ارزش عملیات روانی را در میان مجموعه فعالیتهای نظامی روشن میسازد» (متفکر ۱۳۸۳ :۲۱). روند تکاملی این شاخه از جنگ در طول قرن بیستم، شتاب زیادی به خود گرفته و میزان اثر بخشی آن بر صحنه کلی جنگ (در زمینه های مختلف) افزایش یافته است؛ زیرا عملیات روانی، ابزاری کم هزینه ولی اثربخش است که تأثیرات ابزارهای سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی را تقویت میکند و با القای پیام خود به ذهن مخاطب، امکان برقراری ارتباط و تأثیرگذاری را بر مخاطب فراهم میآورد. پیشرفت ابعاد مختلف علم و دانش بشری، شیوهها و روشهای به کار گرفته شده در زمینه عملیات روانی را متحول نموده، و ظرایف و پیچیدگیهای بسیاری به آن بخشیده و حجم و دامنه عملیات روانی را توسعه داده است. انتخاب رسانه برای انتقال پیامهای عملیات روانی از طراحان و مجریان عملیات روانی به مخاطبین مورد نظر نیز همپای سایر بخشها و موضوعات دچار تحولات گوناگونی شده است. انتخاب رسانه مناسب از حساسترین و مهمترین مراحل در هرگونه عملیات روانی است؛ زیرا از یک سو رسانهها علاوه بر کارکرد اجتماعی خاص خویش، دو کارکرد مهم، تأثیرگذاری بر ادراک مخاطبان و جهتدهی افکار عمومی را دارا هستند و از سوی دیگر، هر یک از رسانهها ویژگیها، کارکردها و مقدورات خاصی دارد که آنها را از یکدیگر متمایز میسازد و توان تأثیرگذاری متفاوتی را در موقعیتهای مختلف به آنها میبخشد. انتخاب صحیح رسانه، موجب استفاده کارامد و مؤثر از این ویژگیها و مقدورات، و انتخاب نادرست به انتقال نامناسب پیام و انحراف در فرایند عملیات روانی منجر میگردد. اگر در روزگاری شایعه به عنوان ابزاری شفاهی، اصلیترین ابزار در عملیات روانی به شمار میرفت، با اختراع دستگاه چاپ، رسانههای نوشتاری وارد عرصه شد و پیام عملیات روانی را در قالب جدیدی عرضه کرد. با اختراع تجهیزات الکترونیکی و سیگنالی (رادیو، تلویزیون، تلفن و .. ) جایگاه رسانههای مورد استفاده در عملیات روانی دچار تغییر شد. در طول دو دهه اخیر، این روند به دلیل ورود جامعه بشری به عصر ارتباطات و اطلاعات، گسترش شبکههای اطلاعاتی و ایجاد فضای مجازی با شتاب جهش گونهای تداوم یافت و تأثیرگذاری فزاینده و غیر قابل انکار شبکههای رایانهای بر توانمندیها و امکانات هر یک از طرفین درگیر در جنگها موجب شد تا اینترنت توان بالقوه و بالفعل زیادی برای ایفای نقش به عنوان رسانهای مؤثر در فرایند عملیات روانی به دست آورد. نظریههای ارتباطات و رسانههای گروهی ارتباطات به عنوان یکی از مهمترین و اساسیترین نیاز انسان، عرصهای است که در طول تاریخ، همواره مورد توجه اندیشمندان واقع شده و در این راستا عناصر و عوامل دخیل در این فرایند با نگرشهای متفاوت مورد بررسی قرار گرفته است. ویژگیهای خاص و برجسته مخاطبان و رسانههای جمعی به عنوان دو عنصر اصلی و اساسی در هر ارتباط و تعامل موجب میشود تا هر نگرش و نظریهای که در عرصه ارتباطات ارائه می شود، از برخی متغیرها و ویژگیهای موجود نزد عناصر یاد شده تأثیرگذاری بیشتری داشته باشد؛ هرچند نباید از نظر دور داشت که محیط و فضای حاکم بر خاستگاه هر یک از نظریهها و گرایشهای ایدئولوژیکی و یا فلسفی مطرح کنندگان این نظریهها، تأثیرات اجتناب ناپذیر و آشکاری را بر رویکرد کلی این آرا داشته است. برخی از اندیشمندان و صاحب نظران، شکل و نوع پیام و رسانه مورد استفاده را حائز نقش مؤثرتر و مهمتری در عرصه ارتباط و تعامل دانسته اند و در مقابل برخی دیگر، مخاطبان را واجد نقش برتری شناخته اند و برخی هم رابطه نسبتاً موازنی را بین قدرت تأثیرگذاری رسانه و مخاطبان بر کارکرد رسانهها قائل شدهاند. هر چند نظریات و آرای دانشمندان در خصوص مباحث مربوط به ارتباطات و رسانهها (به عنوان یکی از عناصر اصلی ارتباطات) به قدری وسیع است که بر شمردن حتی بخشی از آنها از حوصله این نوشتار خارج به دلیل اهمیت موضوع در ذیل به نظریات و آرای تعدادی از دانشمندان اشاره شود: برخی از دانشمندان و نظریه پردازان معتقدند که در حلقه ارتباطات و تعاملات بشری، مخاطب حق انتخاب و گزینشی عمل کردن پیامها و رسانههای حامل آنها را دارد و میتواند بیشترین تأثیرگذاری و نقش آفرینی را در ایجاد حلقه ارتباط ایفاء کند. از مهمترین نظریهها در این زمینه میتوان به نظریه استحکام (تأثیر محدود) اشاره کرد. بر اساس این نظریه،که در دهه ۱۹۴۰ و توسط پل لازارسفلد جامعه شناس اتریشی و برنارد برلسون ارائه شد، پیام قدرت ندارد و فرد به انتخاب خودش پیام را انتخاب میکند؛ لذا مخاطب پویا است و تقویت عقاید موجود به علت تأثیر پیامهای ارتباطی است. پیام، تغییرات بنیادی ایجاد نمیکند، بلکه عقاید و گرایشها را استحکام می بخشد. این نظریه با تأکید بر حق انتخاب مخاطب، معتقد است که عوامل غیر ارتباطی مانند سن، شغل و خانواده، که به مخاطب مربوط است در اثرگذاری پیام اهمیت بیشتری دارد. شکل کاملتر این اندیشه را میتوان در نظریه نیازجویی یا استفاده و رضایتمندی یافت که بر اساس آن، مخاطب از نیاز خود آگاه است و فرایند انتقال پیام پنج ویژگی دارد: مخاطب پویاست؛ رقابت رسانه با خود و دیگر پدیدهها برای تأمین نیاز مخاطبان، الزامی است؛ مخاطب جستجوگر است و برای تأمین نیازها و رضایت خود، روشهای مختلفی را میآزماید؛ مخاطبان برای تأمین نیازهای معرفتی خود، رسانه مورد نظر را آگاهانه انتخاب میکنند؛ برای تأمین نیازهای اساسی، منابع مختلف ارتباطی و غیر ارتباطی با یکدیگر در ارتباط هستند. برخی دیگر از نظریه پردازان معتقدند که مخاطب به طور مستقیم تحت تأثیر پیامهای منتشر شده توسط رسانهها قرار نمیگیرد. پل لازارسفلد در اواسط قرن بیستم به کمک بنیاد راکفلر یک مرکز تحقیقی در زمینه رادیو ایجاد، و در مطالعات خود به انگیزهها، رفتارها و واکنشهای مختلف روحی افراد در مقابل پیامهای ارتباطی توجه کرد. تحقیقات لازارسفلد به همراه برلسون، که به ارائه نظریه دیگری با عنوان نظریه دو مرحلهای بودن پیام ارتباطات انجامید، شامل سه نکته مهم بود: پیام به صورت یکنواخت اثر نمیکند.برخورد توده مخاطبان با پیام براساس ساختار و مواضع قبلی آنها است.پیام رسانهها از طریق واسطهها به مخاطبان میرسد. طبق این نظریه، هر چند پیامها از رادیو و تلویزیون پخش میشود، پس از عبور از واسطه های خاصی، یعنی رهبران افکار یا گروههای مرجع به مخاطبان میرسد؛ یعنی رسانهها ابتدا رهبران افکار و سپس افراد دیگر را تحت تأثیر قرار میدهند. رهبران افکار مورد اعتماد دیگران هستند و اثر بخشی مطالب (پیامها) بر اساس همسویی آنها با نظریات رهبران افکار مشخص میشود. اگر رسانهای بتواند این گروه را متقاعد کند، پیامهایش بر افراد عوام جامعه نیز مؤثر خواهد بود. در واقع رسانهای موفق است که بتواند رهبران افکار را تحت تأثیر قرار دهد. لازارسفلد و برلسون دریافتند که پخش تبلیغات از طریق وسایل ارتباط جمعی، باورهای رایج را در مجاری خاصی قرار میدهد. به نظر آنها، تأثرات اجتماعی رسانهها (رادیو) را میتوان با اتومبیل مقایسه کرد؛ زیرا هر دوی آنها (اتومبیل و رادیو) موجب افزایش پویایی و تحرک میشود و بر عقاید و افکار مردم تأثیر بیشتری میگذارد .هم چنین در اثر گسترش رسانهها، مردم بیشتر میخوانند، ولی کمتر درک میکنند. با گسترش دامنه استفاده از رسانهها و افزایش توان تأثیرگذاری آنها، اندیشمندان عرصه ارتباطات، بیش از پیش به نقش آفرینی رسانهها معتقد شدند و بر اهمیت رسانهها بیشتر تأکید کردند. در این زمینه دونالد شاو و مکسول مک کامبز، با تحلیل نتایج نظرسنجی از مردم در خصوص شعارهای مطرح شده توسط کاندیداهای ریاست جمهوری امریکا در اواسط قرن بیستم، نتیجه گرفتند که رسانهها با بزرگنمایی و اولویت دادن به برخی موضوعات بر اولویتهای مردم تأثیر میگذارند. آنها با ارائه نظریه برجسته سازی و پویا دانستن مخاطب، عنوان کردند که رسانهها در انتقال پیام ها نوعی اولویت یا برجسته سازی به وجود میآورند. این نظریه، تأثیرات رسانهها را در حوزه رفتار محدود میداند، اما معتقد است که رسانهها با برجسته ساختن برخی از موضوعات، میتوانند بر اطلاعات مردم تأثیر بگذارند؛ به عبارت دیگر، هر چند رسانهها نمیتوانند تعیین کنند که مخاطبان چطور بیندیشند، میتوانند تعیین کنند که درباره چه بیندیشند. البته باید درنظر داشت که منتقدان نظریه برجسته سازی معتقدند که برخلاف این نظریه، اولویتها توسط زمینهها و موقعیتهای اجتماعی تعیین میشود، نه توسط رسانهها. در همان مقطع زمانی (در اواسط قرن بیستم) نظریة تزریقی یا گلوله جادویی ارائه شد که در آن از بین عناصر ارتباط بر پیام تأکید بیشتری صورت گرفت و با منفعل و غیر پویا به شمار آوردن مخاطب، رسانه همه کاره معرفی شد. طبق این نظریه، رسانه بر سطح وسیعی از مخاطبان تأثیری بسیار قوی و عمیق دارد به گونهای که میتوان با طراحی و فرستادن مستقیم یک پیام مشخص، همانند شلیک کردن یک گلوله یا تزریق یک آمپول، افراد را به عکسالعمل وادار نموده و پاسخ دلخواه و مورد انتظار را از آنان دریافت کرد. دو اصطلاح «شلیک گلوله» و «تزریق کردن آمپول» مؤید این امر است که جریان قوی و منسجم اطلاعات، که به صورت مستقیم از یک منبع قدرتمند برای مخاطب یا دریافت کنندة پیام فرستاده میشود بر وی تأثیر زیادی دارد. این نظریه بر این باور است که پیام همانند گلولهای است که از دهانة تفنگ (رسانه) به مغز فرد (مخاطب یا دریافت کننده) شلیک میشود؛ به تعبیر دیگر، پیامهای رسانهای، همانند آمپولهایی است که مستقیم در بدن مخاطبان منفعل تزریق میشود و بلافاصله تأثیر عمیقی بر آنها بر جای میگذارد. در این دیدگاه، رسانه منبع قدرتمند و خطرناکی تلقی میشود؛ زیرا گیرنده یا مخاطب در مقابل تأثیرات پیام ضعیف است و چارهای برای فرار از تحت تأثیر قرار گرفتن در مقابل پیام، ندارد. مهمترین مثال در مورد نظریة گلوله جادویی، پخش یک نمایشنامة رادیویی به نام «جنگ جهانی» در ۳۰ اکتبر ۱۹۳۸ و به کارگردانی اورسون ولز و همکاری گروه تئاتر مرکوری بود. طبق سناریو هنگام پخش یک برنامه تبلیغی به مناسبت جشن روز هالوین، پخش برنامه قطع، و یک خبر به این مضمون پخش شد: «مریخیها به سمت زمین حرکت کردهاند و بزودی در محلی به نام گروورس میل در ایالت نیوجرسی امریکا به زمین خواهند رسید». اگر چه این پیام به نمایشنامه مربوط بود، موجب وحشت و اضطراب ناگهانی شد و همه چیز را به هم ریخت. از ۱۲ میلیون نفر شنونده این پیام، حداقل یک میلیون نفر باور کردند که یک موجود بیگانه از فضا به زمین خواهد آمد. موجی از ترس و وحشت جامعه را فرا گرفت؛ برنامههای مذهبی کلیساها به هم خورد (پیام روز یکشنبه پخش شده بود.)، ترافیک مختل شد؛ سامانههای ارتباطی قطع گردید؛ مردم به مناطق امن و روستاها پناه بردند؛ فروشگاههای موادغذایی غارت، و بینظمی و هرجومرج کامل بر شهرها حکمفرما شد. برخی از نظریه پردازان رسانهها، پخش پیام نمایشنامه «جنگ جهانی» را جلوه برجستة نظریة گلوله جادویی میدانند و معتقدند که این واقعه، نمونه دقیقی از تزریق آمپول به جمع انبوه از طریق فرستادن پیام و ایجاد تفکر همسان است. این ماجرا، این نظریه را تقویت کرد که رسانهها میتوانند تفکر مردم منفعل و ساده لوح را دست کاری کنند. نظریه دیگری که در این زمینه ارائه شده، نظریه وابستگی مخاطبان است که به وجود رابطهای سه گانه بین رسانه، جامعه و مخاطب معتقد است. طبق این نظریه، مخاطب منفعل است و به دلیل نیاز به بهداشت اطلاعات (اطلاع از تحولات جامعه نوین و مدرن شهری) و نیاز به ندانستن و گریز از واقعیت (برنامههای طنز در اوقات فراغت) به رسانه وابسته است. تداوم نیازها از ویژگیهای این نظریه است؛ زیرا با رفع یک نیاز، نیاز دیگری مطرح میشود که باید توسط رسانه رفع شود. هرچه نیازها بیشتر باشد، میزان وابستگی بیشتر میشود و تأثیر رسانهها بر رفتار و نگرش مخاطبان، بیشتر افزایش مییابد. مطلق انگاشتن نقش رسانهها و نادیده گرفتن ویژگیهای فردی و ارتباطات میان فردی از انتقادهای واردشده به نظریه وابستگی است. به عبارت دیگر، این نظریه، رسانهها را در تغییرات نگرشی و رفتاری، توانای مطلق میداند در حالی که توانایی رسانهها، خود از زمینههای قبلی مخاطب و ساختارهای اجتماعی متأثر است. نظریه دیگری که ارائه شده و بر این عقیده استوار است که به دلیل اختلاف در میزان برخورداری و دسترسی افراد به رسانهها، روش استفاده از اطلاعات و شیوه برقراری ارتباط با رسانهها نزد طبقات مختلف، رسانهها فاصلة اطلاعاتی بین طبقات مختلف مردم را افزایش میدهند، نظریه شکاف آگاهی است. طبق این نظریه، که برای اولین بار در سال۱۹۷۰ توسط فیلیپ تیکهونور و اولین دونوهو ارائه شد، همزمان با برقراری جریان اطلاعات توسط رسانههای جمعی در جامعه، بخشی از مردم که وضع اقتصادی بهتری دارند، نسبت به بخشی از مردم، که وضع معیشتی نامناسبتری دارند، دسترسی بیشتر و سریعتری به اطلاعات دارند و در نتیجه شکاف در میزان آگاهی بین گروههای مختلف مردم افزایش می یابد و مردم جامعه به دو گروه تقسیم میشوند: گروه اول را افراد تحصیل کردة جامعه تشکیل میدهند که اطلاعات زیادی دارند و میتوانند در مورد هر چیز، اظهارنظر کنند. گروه دوم، کسانی هستند که با توجه به پایگاه اقتصادی و سطح سواد پایینتر، آگاهی کمتری در مورد مسائل عمومی و اجتماعی خود دارند؛ ارتباط مداومی با اخبار و رویدادهای مهم روز ندارند و بیشتر هم از عدم آگاهی خود بیاطلاعاند. پس از پایان جنگ جهانی دوم و گذر کشورها و جوامع مختلف از مراحل اولیه پیامدهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی این جنگ و گسترش دامنه استفاده از رسانهها در جوامع مختلف بویژه جوامع در حال توسعه و توسعه نیافته و افزایش بهره برداری بازیگران اصلی رقابتهای جوامع انسانی (در اغلب زمینهها) از رسانهها به عنوان ابزاری مؤثر در صحنه رقابت و شکلگیری زمینههای اولیه بروز انقلاب اطلاعات، که بعدها از سوی برخی از اندیشمندان و صاحب نظران، همچون آلوین و هیدی تافلر موج سوم نامیده شد در اوایل دهه۱۹۶۰ یکی از مهمترین و فراگیرترین نظریات عرصه ارتباطات از سوی مارشال مک لوهان، تحت عنوان «نظریه تحول تاریخی بر مبنای ارتباطات» ارائه شد. مک لوهان اعلام کرد که انسانها در جوامع اولیه ارتباطات صمیمانهای داشتهاند. این ارتباطات، که وجود انسان کامل و اصیل را نشان میداد به صورت رودررو برقرار میشد و برمبنای حواس انسانی بود و در آن تمام حواس انسان به کار گرفته میشد. مک لوهان معتقد بود وسیله همان پیام است؛ یعنی صورت و شکل رسانه بر محتوای پیام برتری دارد و شیوههای نشر هر فرهنگ بر محتوای آن، تاثیر دارد. همانگونه که لباس امتداد پوست و دوچرخه امتداد پا است، وسایل ارتباطی نیز امتداد حواس انسان است. وی با تقسیم بندی دوران تمدن بشری به سه دوره زیر معتقد است که در هر دوره تمدن بشر یکی از حواس بشر بر دیگر حواس غلبه دارد : -۱ دوره کهکشان شفاهی یا تمدن باستانی: در این دوره، پیامها از طریق بیان و دریافت سمعی، منتقل میشود؛ لذا شنوایی، حس غالب شنوایی بود و ارتباطات چهره به چهره و صمیمی است. فرد به طور مستقیم در محیط طبیعی خود قرار دارد و خود را با گروه اجتماعی خود یعنی قبیله ادغام میکند. -۲ کهکشان گوتنبرگ یا عصر، تمدن بصری: این عصر که در آن حس غالب، بینایی و قدرت دیداری است، موجب جدایی انسان از محیط گرم روستایی می شود و در نتیجه ارتباط افراد از طریق نشریات و کتابها به صورت جدا و بیروح انجام میگیرد. -۳ عصر کهکشان مارکونی یا تمدن الکترونیک: در این دوره، حس شنوایی دوباره برتری مییابد و اصالت بشر دوباره مطرح میشود؛ زیرا فرهنگ حاکم بر رسانههای الکترونیک جدید، کسب اعتبار مجدد بیان شفاهی است و از این جهت، نوعی بازگشت به وضع جامعه ابتدایی فاقد کتابت به شمار میآید. به نظر مک لوهان، این امر رجعتی به نظام قبیلهای در سطح جهانی به شمار میرود ( دهکده جهانی). مک لوهان در بخش دیگری از آرای خود، رسانهها را به دو گروه گرم و سرد تقسیم میکند. او رسانههای همه حسی را سرد و رسانههای تک حسی را گرم میداند؛ به عبارت دیگر، رسانههای گرم را شامل ابزارهایی میداند که میتواند مفهوم مورد نظر را به کمک ذهن و تخیل مخاطب، کامل کند؛ اما رسانههای سرد نمیتواند چنین امکانی را برای مخاطبان خود فراهم سازد. به این ترتیب رادیو گرم است؛ چون شنونده سعی میکند آنچه را میشنود با تصورات ذهنی خود تکمیل کند. در مقابل، تلویزیون رسانهای سرد است؛ چون همه چیز را به بیننده نشان میدهد و جای فعالیت چندانی برای وی نمیگذارد. وی در تفاوت بین سینما و تلویزیون میگوید: در سینما، فیلم توسط چشمها دیده میشود، اما در تلویزیون، فیلم بیش از دیده شدن، لمس میشود. مک لوهان نسبت به تحولات فناوری رسانهها، دید خوشبینانهای داشت و امیدوار بود که بشر با پیشرفتهای فنی خود به جامعهای آرمانی دست یابد که در آن، همگان همه چیز بدانند. به اعتقاد لوهان تحقق این امر، توسط رسانههای جمعی صورت خواهد گرفت. او میگوید: اگر ارشمیدس نقطه اتکایی میخواست تا جهان را جابهجا کند، من رسانهها را میخواهم تا جوامع را دگرگون کند؛ هرچند منتقدان افکار مک لوهان معتقدند که تحولات تاریخی و پیدایش رسانه جدید، باعث از بین رفتن رسانههای قدیمی نمیشود و پیدایش جامعه آرمانی یا دهکده جهانی مک لوهان، به طور ماهوی با نظام قبیلهای متفاوت است و در آن تسلط شرکتها و انحصارات جدید در رسانهها جایی برای صمیمیت و ارتباطات برابر باقی نمیگذارد. گونه شناسی رسانهها مک لوهان در چارچوب نظریه رسانهها، با اشاره به این بیان مشهور خود، که «رسانه پیام است» بر این نکته تأکید میکند که هریک رسانهها میتوانند گیرندههای حسی ما را بهگونه متمایزی تحریک کنند و برانگیزانند و در نتیجه هرکدام به شکل متفاوتی بر ادراک و افکار ما تأثیر بگذارند. هر رسانه دارای محیط رسانهای ویژه و متناسب با امکانات مربوط به خود، و امکانات ارتباطی معینی را در اختیار دارد. این امکانات از یک سو شامل تجهیزات لازم برای طرح گونههای مختلف ارتباط کلامی، تصویری و موسیقیایی (صوتی، متنی و گرافیک) است و از سوی دیگر شامل در اختیار قراردادن میزانی از کنترل برای دریافت اطلاعات و امکان پردازش آن، متناسب با اهداف مخاطب یا کاربر است. «دیویس فولگر با گونه شناسی رسانهها در قالبهای سنتی و نظامهای متکی به فناوری در ارتباطات میان فردی و گروهی، گونههای پنجگانه ذیل را برشمرده است: ارتباطات مستقیم چهره به چهره و شیوههای ارتباطات گروههای کوچک از طریق سخنرانی، فرستادن نامه، یادداشت و غیره. گونههای ارتباط جمعی در قالبهای چاپی مانند کتاب، روزنامه، مجله، بروشور و اعلامیه. قالبهای هنری (به دلیل امکان انتقال پیام) مانند نقاشی، مجسمه، عکس و … گونههای مختلف کارتهای شناسایی، برچسبها، انواع بسته بندی، نشانههای اختصاری و انحصاری رسانههایی که در چارچوب نظام رسانههای نوین با اتکا به فناوری و تجهیزات الکترونیکی با ترکیب امکانات صوتی/ متنی، صوتی/گرافیکی، متنی/گرافیکی و نیز ترکیب صوتی/ متنی/گرافیکی (تصویری) برقراری ارتباط میان فردی و گروهی را از راه دور فراهم کرده و بدین ترتیب ارتباطها در قالب اشکال گوناگون زبان کلامی یا غیرکلامی مانند تصویر و موسیقی امکانپذیر شده است؛ مانند رادیو، تلویزیون، سینما، اینترنت، وسایل انتشار الکترونیکی اطلاعات روی خط مانند روزنامه، مجله، بولتن، بیلبرد الکترونیکی و وسایل انتشار الکترونیکی اطلاعات خارج از خط مانند پستهای متنی، صوتی و تصویری» (حکیم آراء، ۱۳۸۴، ص۲۲۵). تعامل پذیری، نقطه عطف رسانههای نوین با ظهور رسانههای نوین، علاوه بر رابطه سنتی میان منبع با مخاطب (که از طریق پیام و رسانه محقق می شود) انواع دیگری از تعامل میان عناصر ارتباط مطرح شده است که در همه آنها مخاطب به عنوان کاربر، نقش محوری در برقراری و حفظ ارتباط دارد. « این روابط تعاملی عبارت است از: تعامل مخاطب (کاربر) با منبع: به مددرسانههای جدید، مخاطب نیز میتواند آغازگر ارتباط باشد. تعامل مخاطب (کاربر) با پیام: این تعامل، که به لطف پیدایش اینترنت نمایان شده، هنگامی است که میزان درگیری مخاطب با موضوع و پیام افزایش یابد و برای مخاطب منطقه ذهنی ایجاد شود. تعامل مخاطب (کاربر) با رسانه: این تحول بهگونهای است که گاهی از رسانه به عنوان منبع رسانهای پیام یاد میشود (حکیم آراء، ۱۳۸۴، ص۲۳۳). این روابط تعاملی، ضمن ایجاد انعطاف پذیری برای مخاطب و توسعه دامنه و محدوده امکانات در دسترس وی، موجب میشود مدیران رسانه، منابع تولید و انتشار اخبار، طراحان و حتی موزعان آنها بتوانند با کنترل دیدگاهها و ناوبری (شناخت مسیر گشت وگذار و سرکشی مخاطبان در فرایند مطالعه و مشاهده اخبار)، خواستههای کاربران را رهگیری، و اقدامات بعدی خود را هدفمندتر و منطقیتر طراحی و اجراء کنند؛ به عبارت دیگر هرچه امکان تعامل بین رسانه با مخاطب افزایش یابد، تصویر و مفهومی که پیام در نزد مخاطب ایجاد میکند، انطباق بیشتری با مفهوم و تصویر مورد نظر عاملان عملیات روانی خواهد داشت. «ویژگیهای متفاوت رسانهها موجب می شود تا هر یک از آنها از ظرفیتهای خاصی برای ایجاد روابط تعاملی برخوردار باشند. رسانههایی مانند روزنامههای چاپی، اعلامیه، رادیو و تلویزیون دارای ظرفیت تعاملی بسیار محدودی با مخاطب هستند ولی رسانه ای مانند اینترنت به دلیل ماهیت محیط سایبر، دارای ساختاری تعاملگرا دارد. استویر رسانههای مختلف را بر حسب سطع تعامل با مخاطب (کاربر) در سه سطح دسته بندی میکند: رسانههای جمعی با تعامل کم مانند روزنامه، فیلم، رادیو و تلویزیونرسانههای جمعی با تعامل متوسط مانند تله کنفرانس، ایمیلرسانههای جمعی با تعامل زیاد مانند بازی های ویدئویی، اینترنت و شبکههای چندکاربری. این موضوع که هر رسانه تا چه اندازه میتواند امکان تعامل و درگیری میان مخاطب با رسانه و پیام را فراهم کند به امکان تعاملی و ظرفیت درگیری رسانه بستگی دارد. مفهوم ظرفیت درگیری به آن دسته از ویژگیهای رسانه اشاره دارد که فرصت پردازش اطلاعات پیام را به شیوهای موشکافانه، نظاممند و منطقی فراهم میکنند. رسانههای سنتی ظرفیت کم دارد و بیشتر امکان پردازش به شیوه سطحی و تداعیگرایانه را مهیا میکند. در مقابل، رسانههای نوین مانند محیطهای رسانهای اینترنت و شبکه های رایانهای چند کاربره مانند MUD که در حوزه آموزش و سرگرمی کاربرد دارند، امکان تعامل بیشتری را میان مخاطب و رسانه فراهم کرده است» (حکیم آراء، ۱۳۸۴، ص۲۳۵ و ۲۳۶). برخی رسانهها امکان کنترل نظاممند کاربر بر اطلاعات را فراهم، و فضایی را به وجود میآورد که در آن دریافت و پردازش هدفمند اطلاعات توسط کاربر ممکن است. اینترنت به عنوان نماد رسانههای نوین با ایجاد محیط رسانهای جدیدی که فضای اطلاعاتی یا فضای سایبرنتیک نیز نامیده میشود، ضمن فراهم آوردن امکان تعامل و جستوجو، فرصت بیشتری برای رهگیری خواستهها و رسیدن مخاطب به اهدافش را ایجاد کرده است. این امر سبب میشود تا فرد، گذر زمان را احساس نکند و با پیمایش از پایگاهی به پایگاه دیگر در فضای اطلاعاتی شناور یا غرقه شود؛ «زیرا پردازش اطلاعاتی که خود فرد داوطلبانه به دنبال آن است، حالتی از درگیری، همراه با غرقه شدن در ارتباط را ایجاد میکند. مفهوم غرقه در ارتباط که ممکن است ناشی از ویژگیهایی از منبع، پیام، رسانه و حتی خود کاربر باشد، دارای اهمیت است. در این موارد معمولاً اطلاعات برای کاربر مهم و جالب توجه است. ویژگیهای حالتی غرقه شدن عبارت است از: طرح توالی پاسخهای پیدرپی و بی وقفهای که رسانه امکانش را فراهم کرده است. مستلزم نوعی پیگیری است که این حالت به طور غریزی خوشایند و لذت بخش است. با دورافتادن از وضعیت هوشیاری همراه است. فرایندی خود تقویت کننده است» (حکیم آراء ، ۱۳۸۴ ، ص۲۱۵ ). نقش رسانهها در عملیات روانی در جنگهای آینده پیشرفت فناوری و توسعه وسائل ارتباطی _ اطلاعاتی، که با مردم رابطه مستقیمی دارد و بر افکار عمومی مؤثر است، بیانگر اهمیت آنها در تمامی ابعاد جامعه جهانی است. به نظر کارشناسان ارتباطات، قرن حاضر، عصر تبادل اطلاعات است. بنابراین، امروزه کشورها برای دستیابی به اهداف و منافع خود در سایر نقاط جهان از این فناوریها بهرههای فراوان میبرند و عملیات روانی از جمله کارکردهای این فناوریها است» (شاه محمدی ۱۳۸۲،ص۴۴). با ظهور و گسترش روزافزون انقلاب اطلاعاتی _ارتباطی، طبیعت سیاستها و الگوهای اعمال قدرت، متحول شده و توسعه شیوههای الکترونیکی و رایانهای ضرورت بیشتری یافته است. تحولات در زمینه فناوریهای ارتباطی- اطلاعاتی، نظیر انفجار اطلاعات و انقلاب اطلاعاتی و تأثیرات عمیق رسانهها در شکلگیری افکار عمومی موجب شده است تا توسعه فناوریهای عظیم ارتباطی، شبکههای رایانهای، ماهوارهها، شبکههای تلویزیونی جهانی، بسیاری از مفروضات و اصول پیشین قدرت را به چالش بطلبد» (هیبلزگری ۱۳۸۱، ص ۴۸) و «چنان جغرافیای جدیدی از مناسبات قدرت را در سطح جهان پدید آورد که تا بیست سال پیش، حتی تصور آن هم، غیرممکن بود. جغرافیای جدید، جغرافیایی مجازی است و مقاومتهای سیاسی و فرهنگی، ناگزیر باید در همین فضای الکترونیکی عرض اندام کند» (سوری ۱۳۸۵، ص۷۵). امروزه «اهمیت فناوریهای ارتباطی- اطلاعاتی بویژه رسانههای نوین به دلیل کار ویژههای آنها است و سیاستمداران و دولتمردان میکوشند تا از طریق آنها مخاطبان آن سوی مرزها را تحت تأثیر قرار دهند؛ چرا که رسانهها ابزار قدرت نرم به شمار میروند و از توانایی لازم و مؤثری برای نفوذ در افکار عمومی آن سوی مرزها برخوردارند» (کاروثر ۱۳۸۱، ص۱۹۳). این ویژگی وسایل ارتباطی- اطلاعاتی جدید، زمینه ساز به کارگیری گسترده و روزافزون عملیات روانی و اقناع افکار عمومی کشورهای هدف شده است. دنی شختر با اشاره به میزان بسیار موفقیت عملیات روانی در جریان حمله به عراق معتقد است: «این مسئله تأکیدی بر این نکته بود که ما دیگر در دمکراسی (مردمسالاری) سنتی زندگی نمیکنیم، بلکه در مدیا اکراسی یا رسانه سالاری هستیم. سرزمینی که در آن رسانهها، ارتش و سیاست درهم تنیده شده است» (کمال پور، ۱۳۸۶، ص۴۹). باید در نظر داشت که «مؤسسات وابسته به پنتاگون، آغازگر انقلاب فناوری اطلاعات بودند. در واقع اینترنت را ارتش امریکا و با اهداف نظامی ایجاد کرد و پس از آن بخش های دانشگاهی، این شبکه را گسترش دادند. در حال حاضر نزدیک به ۸۰% تجهیزات مربوط به سرورهای اینترنتی در شرکتهای امریکایی جای گرفته است و در مجموع، ایالات متحده نقش مدیریتی و کنترل را در عرصه اینترنت، ایفا میکند. طبیعی است که این مسئله برای کشورهایی که با ایالات متحده به لحاظ سیاسی، اقتصادی و یا فرهنگی مشکلاتی دارند، بسیار حاد است؛ چون در این جامعه مجازی که کشورها ناچارند اطلاعات زیادی را بر روی آن قرار دهند، امنیت اطلاعات در خطر جدی قرار دارد.» (بیابان نورد ۱۳۸۳، ص۱۱۷) کارکردهای رسانههای جمعی در عملیات روانی هر یک از رسانه های جمعی، ویژگیها، توانمندیها، کارکردها و نقاط قوت و ضعف خاصی دارد که این امر موجب می شود تا هر یک از آنها دارای ظرفیت و توان خاصی باشد و کاربرد صحیح آنها به داشتن شناخت صحیح از این موارد منوط باشد. در ذیل به طور مختصر به برخی از رسانههای مورد استفاده در عملیات روانی پرداخته میشود: ۱-تلویزیون تلویزیون توان تأثیرگذاری زیادی در عملیات روانی دارد؛ زیرا هنگام تماشای تلویزیون، میزان بیشتری از حواس پنجگانه انسان متوجه موضوع، و رفتار و ویژگیهایی که از بازیگران، مجریان و سایر عناصری که از صفحه تلویزیون نشان داده میشود، بر درک مخاطبان تأثیر میگذارد. این مسئله عامل برتری بخش تلویزیون بر دیگر رسانهها است و بسیاری از افراد، رویدادهای منعکس شده در تلویزیون را تمام یا بخش عمدهای از واقعیت به شمار میآورند. تلویزیون این توانایی را دارد که پیام عملیات روانی را غیرمستقیم و به مرور زمان به گونهای به مخاطبان القاء کند که تفکر و اندیشه آنها را کاملاً تحت کنترل درآورد؛ به طور مثال وقتی در برنامههای تلویزیونی تصویر خاصی از افرادی مانند تروریست، افراطگرا و … ترسیم، و اقدامات آنها مذموم نشان داده، و تقبیح میشود، ذهن مخاطب بهگونهای شکل میگیرد که هرگاه در خبری نام تروریست، افراط گرایی و … به کار برده میشود در ذهن وی ناخودآگاه، تصویری مطابق با خواسته طراحان عملیات روانی ترسیم شود و مخاطب بدون توجه به صدق و کذب موضوع، طرف مورد نظر را محکوم، و موضعگیری منفی نسبت به آن اتخاذ میکند. «برخی شبکههای تلویزیونی که گرایش غیرسیاسی دارند و به صورت علنی به مسائل سیاسی کمتر میپردازند در واقع مکمل رسانههای سیاسیتر هستند و غیرمستقیم و بدون پرداختن به مصداق اصلی، تفکر مخاطبان را در مورد موضوع بهگونهای شکل میدهند که هنگام مطرح شدن مصادیق، اغلب مخاطبان، نتیجه گیری مورد نظر رسانه را انجام میدهند. در مقابل، برخی دیگر از شبکههای تلویزیونی مانند سیانان و فاکس نیوز دارای کارکرد سیاسی مشهودی دارند و با تمرکز بر برخی موضوعات، میتوانند افکار عمومی را به یک مسئله معطوف سازند و فضای نامساعدی را علیه هدف مورد نظر ایجاد کنند. برخی از این شبکهها اهداف ویژهای دارند و عملیات روانی علیه یک کشور را تعقیب و اجراء میکنند؛ به طور مثال تلویزیون ماهوارههای الحره که برای مردم عراق برنامه پخش میکرد و شبکه صدای امریکا که برای ایران برنامه پخش میکند» (کریمی نیا ۱۳۸۳، ص۵۱). الف- نقاط قوت و توانمندی های تلویزیون توان جذب طیف گسترده ای از مخاطبان (از نظر سنی، اجتماعی، فرهنگی و …) نقش افزایشی تاثیرگذاری ویژگیهای فیزیکی (ظاهری) و غیر فیزیکی عناصر انسانی (بازیگر، مجری، گوینده و … ) بر میزان اثربخشی پیام منتشره در تلویزیون امکان ویرایش و پالایش برنامههای تلویزیونی به منظور متناسب سازی آنها با علائق، منافع، ذائقه و خواستههای مخاطبان امکان استفاده از امکاناتی مانند موسیقی متن، افکتهای تصویری و … به منظور تقویت میزان تأثیر احساسی پیام توان تلویزیون در انتشار و گسترش پیامهای عملیات روانی در قالب برنامههای گوناگون ضریب فراوان برخورداری اغلب جوامع از تلویزیون در مقایسه با دیگر رسانهها آسان و همراه بودن با تفریح و نیز سرگرمی بودن استفاده از تلویزیون. استفاده از اغلب رسانهها را نمیتوان تفریح و سرگرمی به شمار آورد، لیکن استفاده از تلویزیون به طور معمول در قالب تفریح و سرگرمی صورت میگیرد و این امر موجب افزایش ضریب اثرپذیری مخاطبان از این رسانه میشود. ضریب فراوان همسو پنداری و الگوپذیری از شخصیتهای تلویزیونی در اغلب سطوح جامعه ب- موانع استفاده از تلویزیون در عملیات روانی محدودیت و ممنوعیت استفاده از آن در محیطهای خاص مانند اماکن نظامی و … تأثیر منفی عوامل جوی و جغرافیایی بر برد و قدرت سیگنالهای تلویزیونی نیاز پیوسته و گسترده برنامههای تلویزیونی به تدارکات و پشتیبانی؛ برای تأمین برنامههای تلویزیونی، حجم عظیمی از تدارکات، نیروی انسانی، تجهیزات، سرمایه و … مورد نیاز است و تهیه هر برنامه نیازمند تجهیزات، هزینه، زمان و کارکنان با تجربه و متخصص متفاوتی با دیگر برنامهها است. آسیب پذیری ایستگاههای تلویزیونی در برابر حملات دشمن. رسانههای مکتوب نشریات به عنوان مهمترین رسانه نوشتاری به علت برخورداری از ویژگیهای خاصی مانند امکان حفظ و نگهداری، قادر به جذب مخاطبان با سوادتر بیشتری نسبت به رسانههای شنیداری و دیداری است و کاربرد وسیعی در روند عملیات روانی دارد. هر چند ظهور رسانههایی مانند رادیو، تلویزیون و اینترنت، موجب تحت تأثیر قرار گرفتن نقش رسانههای نوشتاری در اغلب زمینه ها از جمله عملیات روانی میشود، تأثیرگذاری نشریات چاپی همچنان تداوم دارد و اعتبار نشریات چاپی و میزان اعتماد مخاطبان به آنها غیرقابل چشمپوشی است. از قرائن این امر میتوان به گرایش طراحان عملیات روانی به بهره گیری گسترده و مستمر از این رسانه در مقاطع حساسی مانند انتخابات اشاره کرد. با توجه به محدودیت توزیع نشریات در حوزههای جغرافیایی وسیع (بین کشورها)، مهمترین کاربرد مطبوعات در مرحله اول متوجه محیط داخلی و توجیه افکار عمومی داخل کشور است و در مرحله دوم مطبوعاتی که دارای برد منطقهای و یا جهانی دارد، میتواند بر افکار عمومی، نخبگان و رهبران فکری جوامع مورد نظر تأثیر بگذارد. الف- نقاط قوت و توانمندیهای نشریات میزان زیاد اعتبار نشریات و اعتماد مخاطبان به آنها به دلیل دارا بودن حالت نوشتاری و چاپی، قدمت انتشار و مشخص بودن هویت مسئولان و کارگزاران نشریات توان توزیع در محدودههای جغرافیایی خاص و هدف گیری مخاطبان مورد نظر (نشریات در جذب مخاطبان خاص از میزان دقت بیشتری نسبت به اغلب رسانهها برخوردار است.) امکان حفظ و نگهداری متون چاپی به صورت فیزیکی توان عملیات روانی طولانی مدت در قالب متون نوشتاری و شکلدهی به افکار مخاطبان به صورت غیرمستقیم و غیرمشهود تاثیر ماندگارتر متون نوشتاری در اقناع سازی مخاطبان در مقایسه با متون صوتی و تصویری امکان بهرهگیری از شخصیتها و چهرههای متعدد به طور همزمان؛ هر نشریه میتواند حاوی دهها مقاله و نوشتار از افراد مختلف باشد ولی حضور همزمان چند کارشناس و حتی چهره مشهور در رسانههای صوتی و تصویری بیش از اینکه مؤثر و مفید واقع شود، ایجاد آشفتگی میکند. توان پازل بندی پیامهای عملیات روانی و استفاده از قالبها و تعدد مطالب در نشریه واحد. هر نشریه میتواند در یک شماره خود حاوی دهها مقاله، خبر، تصویر، کاریکاتور و حتی آگهی باشد که در راستای پیام خاصی تنظیم میشود و هر کدام بخشی از پیام را به مخاطبان منتقل میکند ولی این امکان در سایر رسانهها محدود است. ب- موانع و محدودیتهای استفاده از نشریات لزوم برخورداری مخاطب مورد نظر از دانش و علاقه لازم برای مطالعه امکان اعمال سانسور و کنترل مطالب منتشر در نشریات و جلوگیری دشمن از دسترسی مخاطبان به نشریه مورد نظر نیاز به زمان، هزینه و امکانات و تجهیزات قابل ملاحظه برای تولید و انتشار نشریات محدودیت تیراژ و دامنه جغرافیایی توزیع نشریات. ۳- اعلامیه اعلامیه از قدیمیترین ابزارهای مورد استفاده در عملیات روانی است. هر چند اعلامیه کاربرد وسیعی در فرایند عملیات روانی دارد، این امر با اوضاع محیطی رابطه مستقیمی دارد که عملیات باید در آن جا اجرا شود. هرچه امکان ظهور و فعالیت رسانههایی مانند رادیو، تلویزیون، نشریات و اینترنت در منطق های محدودتر، و با موانع بیشتری روبهرو شود، استفاده از اعلامیه بیشتر مد نظر خواهد بود. در مقابل در مناطقی که سایر رسانهها حضور فعالی دارند، اعلامیه فاقد توان تأثیرگذاری زیادی خواهد بود. ۴-رادیو رادیو رسانهای است که به رغم ظهور رسانههای نوین، توان اثرگذاری خود را حفظ کرده است. این میزان در مقاطعی که مخاطبان در دسترسی به دیگر رسانهها با محدودیت و موانع مواجه میشوند، افزایش قابل ملاحظهای مییابد. -۵ سینما سینما صنعتی است که در طول قرن بیستم توانست در عرصه تعاملات جوامع بشری در اغلب زمینهها (اعم از مباحث و مسائل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی و ورزشی) بسرعت از رسانه و ابزار تبلیغاتی صرف به عامل تأثیرگذار و جریانساز تبدیل شود. نگاهی اجمالی به تولیدات صنعت سینما بویژه سینمای هدفمند و سازمان یافتهای مانند هالیوود که با بهرهگیری از اصول و مبانی علمی و منطقی فعالیت میکند و تولیدات خود را با برنامهریزی منسجمی به بازار عرضه میدارد، نشان میدهد که این محصولات آکنده از پیامهای آشکار و نهان است که در راستای عملیات روانی و تأثیرگذاری بر مخاطبان کاربرد دارد. حال این اقدام میتواند در راستای اهداف تجاری و بازرگانی باشد و یا تخطئه یک اندیشه و تفکر. بسیاری از پیامهای عملیات روانی در قالب اجزایی مختلف فیلم، اعم از داستان، اجزای صحنه، بازیگران، نمادها و جلوههای بصری و سمعی و … به طور مستقیم یا غیرمستقیم به تماشاگران فیلمها عرضه میشود و حتی اعمال محدودیت و سانسور نیز نمیتواند از این روند جلوگیری کند. بهره برداری رژیم کمونیست شوروی سابق از فیلم رزمناو پوتمکین، استفاده تبلیغاتی رژیم نازی آلمان از فیلم های خانم لفی ریفنشیال، هجمه تبلیغاتی صهیونیستها به افکار عمومی جهان با ساخت فیلم هایی مانند فهرست شیندلر، پیانیست و .. که درباره ماجرای کشتار یهودیان در جریان جنگ جهانی دوم ساخته شده است، سری فیلمهای راکی و آرنولد که سربازان امریکایی را شکست ناپذیر نشان میدهد، سری فیلمهای جیمز باند که سرویس اطلاعاتی انگلستان را برترین قدرت اطلاعاتی جهان نشان میدهد، سریال کبرا ۱۱ که برتری صنعت خودروسازی آلمان را (به طور ناخودآگاه) به تماشاگر القاء میکند و هزاران نمونه دیگر، تنها بخشی از استفاده از فیلم و سینما در راستای اهداف عملیات روانی است. هر چند بخش عمدهای از سینما مدیون وجود شبکههای تلویزیونی است، لیکن رابطه و تعامل این دو را میتوان نوعی همزیستی شمار آورد؛ زیرا از یک سو تلویزیون با پخش فیلمهای تولیدی صنعت سینما به گسترش و تداوم حیات آن کمک میکند و از سوی دیگر صنعت سینما با تولید فیلمهای گیرا و پرمخاطب میزان زیادی از مردم را به تماشای تلویزیون ترغیب میکند. -۶ اینترنت ظهور و گسترش سریع شبکه جهانی اینترنت و سایر شبکههای رایانهای در دهههای اخیر، موجب شده تا این شبکهها به دلیل دارا بودن توانمندیها و ویژگیهای خاصی از جمله تجمیع بسیاری از موارد نقاط قوت سایر رسانهها، کاربرد وسیعی در تمام عرصههای حیات بشری از جمله عملیات روانی کسب کنند. اینترنت توان ایفای نقش دوگانه در فرایند عملیاتی را دارا است؛ بدین معنا که از یک سو خود میتواند به عنوان رسانه مستقل عمل، و پیامهای مورد نظر را به مخاطبان منتقل کند و از سوی دیگر میتواند به عنوان بستر و زمینهای برای حضور و فعالیت سایر رسانههای مورد استفاده در عملیات روانی (بجز اعلامیه و بلندگو) عمل کند. «پدیده موسوم به جنگ صفحه کلیدها در فضای مجازی بیانگر دگرگونی اساسی در تفکر استراتژیک است و رویکرد ما را نسبت به جنگ تغییر میدهد. اینترنت به عنوان محیط واسط اطلاعاتی و رسانه فراگیر از ابزارهای نیرومند جوامعی است که در آنها، نگاه کلی به جهان خارج، بیشتر از طریق صفحات وب، پست الکترونیکی (ایمیل) و اتاقهای گفتوگو حاصل میشود. این ابداع الکترونیکی چه هنگامیکه به عنوان رسانهای برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی انتخاب میشود و چه هنگامی که برای القای مخالفت با دشمن استفاده شود در هر دو صورت برای عامل عملیات روانی، موفقیت آمیز است» (لانگلو،۱۳۸۲،ص۸۴). گری وایتلی که تحقیقی را تحت عنوان «عملیات روانی در قرن بیستویکم» در دانشکده جنگ نیروی زمینی امریکا اجرا کرده، معتقد است: «در آینده نزدیک، انقلابی را در عرصه عملیات روانی شاهد خواهیم بود و اینترنت وسیله مناسبی برای محقق شدن این انقلاب و هم چنین توسعه توان عملیات روانی به منظور دستیابی به اهداف مشخص شده در استراتژی امنیت ملی است. اینترنت میتواند رسیدن به اثر بخشی دقیق و امکان تلفیق عملیات روانی هدایت شده را در فضای سایبر محقق سازد. بهینه سازی امور فرماندهی، کنترل و پشتیبانی نیروهای عملیات روانی نقش دیگری بود، که پیشرفت رایانهها در هموار کردن مسیر انقلاب عملیات روانی ایفا کردند» (تولک ۱۳۸۵ :۸۲). ۷ – پیامک هر چند پیامهای ارسالی در فضای شبکه مخابراتی تلفن همراه را بسختی میتوان رسانه دانست (حداقل در مقطع زمانی کنونی که هنوز کارکرد آن تثبیت نیافته است.) بهرهبرداری از پیامهایی که با استفاده از تلفن همراه و تلفن ثابت (که اخیراً زمینههای آن فراهم شده و در حال گسترش است.) در طول مدت اندکی که از گسترش استفاده از تلفن همراه در جهان میگذرد بهگونهای توسعه یافته است که میتوان پیامک را حداقل ابزاری مؤثر در راستای عملیات روانی دانست. هرچند بیشترین استفاده از این ابزار در راستای فرستادن و دریافت پیامهای مناسبتی و تبلیغات کالاهای تجاری صورت گرفته است با توجه به افزایش جهش گونه ضریب نفوذ تلفن همراه و هم چنین آسان بودن دسترسی به شبکه، استفاده از پیامک در راستای فرستادن پیامهای عملیات روانی روند روبه فزونی داشته و حجم پیامکهای ارسالی در خصوص انتخابات ریاست جمهوری نشانگر ایجاد فضای تبلیغاتی تأثیرگذاری در شبکه مخابراتی است. نقاط قوت و توانمندیهای پیامک: آسان بودن دسترسی به شبکه مخابراتی هزینه اندک استفاده از پیامک در مقایسه با سایر ابزارها و رسانههای مورد استفاده در عملیات روانی گسترش شبکه تلفن همراه و ثابت در تمام سطوح و اقشار جامعه آسان بودن استفاده از پیامک و نیاز نداشتنی به تخصصهای فنی و جانبی اثر بخشی بیشتر پیامک در مقایسه با سایر ابزارها به دلیل کوتاه بودن، جذابیت و موزون بودن به روز بودن اغلب پیامکها و سرعت بسیار زیاد در فرایند تولید و انتشار آنها امکان فرستادن پیامک به شماره تلفنهای یک منطقه جغرافیایی (تلفن ثابت)، یک گروه گسترده و یا حتی تمام افراد جامعه درصد بسیار زیاد مطالعه پیامکهای دریافتی توسط مخاطبان؛ ممکن است پیامهای ارسالی توسط سایر رسانهها مورد بیتوجهی (عمدی و یا سهوی) مخاطبان واقع شود، ولی بیشتر پیامکهای ارسالی به تلفنهای همراه و ثابت مورد مطالعه قرار میگیرد. موانع و محدودیتهای استفاده از پیامک (SMS) امکان اعمال محدودیت توسط نهادهای دولتی و مدیریتی در فرایند فرستادن پیامک کوتاه مدت بودن ماندگاری اثربخشی پیامهای ارسالی توسط پیامک وجود امکان رهگیری منشأ ارسال پیامک توسط نهادهای اطلاعاتی و امنیتی و برخورد با آنها. انتخاب رسانه مناسب، نیازمند برخورداری از شناخت لازم و کافی از متغیرهای متعددی همچون نوع و اهداف عملیات روانی، ماهیت و نوع پیام، ویژگیهای جامعه و محیطی است که مخاطب در آن قرار گرفته است؛ ویژگیهای فردی مخاطب و هم چنین کار ویژههای رسانه نیز انتخابی است. هر چند میتوان معیارهای گوناگونی را در خصوص انتخاب رسانه مؤثر و دخیل دانست. در این بخش از نوشتار، موارد حائز اهمیتتر و مؤثرتر را ارزیابی میکند. ۱. سطح عملیات روانی: سطوح مختلف عملیات روانی (راهبردی، عملیاتی، تاکتیکی) تفاوتهای ماهوی با یکدیگر دارد و هرکدام به دلیل برخورداری از ویژگیهای خاص، در صورت قرارگرفتن بر بستر و زمینه رسانه مناسب، اثربخشی لازم را خواهد داشت. هر چند نمیتوان هیچ یک از رسانههای مورد استفاده در عملیات روانی را از شمول رسانههای مؤثر در هر یک از سطوح سه گانه عملیات روانی خارج دانست، هر یک از رسانهها با توجه به ویژگیهای خاص خود، همخوانی و همسویی بیشتری با برخی از عملیات روانی دارد. به عنوان مثال عملیات روانی راهبردی به دلیل گستردگی دامنه زمانی و مکانی، باید بر بستر رسانهای سوار شود که مخاطبان گستردهای دارد و توان تعمیق اثر بخشی پیام، به منظور افزایش مدت تأثیرپذیری مخاطب را داشته باشد. در مقابل رسانههایی که بُرد محدودی دارند و یا صرفاً بر اثر بخشی سطحی تأکید بیشتری دارند، بیش از آنچه در عملیات روانی راهبردی کاربرد مؤثری داشته باشد، در عملیات روانی تاکتیکی و عملیاتی، تاثیرگذاری خواهند داشت. نمودارهای ۱ و ۲، نقش سطح عملیات روانی بر کارکرد رسانههای جمعی بر حسب سطح عملیات و نوع رسانه را نشان میدهد. ۲. هدف عملیات روانی هر عملیات روانی به طور معمول یک یا چند هدف اصلی و محوری مشخص دارد. این موضوع در متفاوت بودن کاربرد رسانه مناسب بر هر یک از آنها تأثیر میگذارد. هنگامی که هدف عملیات روانی، تأثیرگذاری بر نیروهای نظامی حاضر در یک منطقه عملیاتی است، رسانههای مکتوب مانند روزنامه کاربرد چندان مؤثری نخواهد داشت و در مقابل، هنگامی که هدف اصلی عملیات روانی بر محور مسائل فرهنگی متمرکز باشد، استفاده از رسانههای مکتوب و چاپی، تأثیرگذاری بلند مدتتری را نسبت به رسانههای شفاهی برجای خواهد گذاشت. ۳. ویژگیهای جامعه و محیط استقرار مخاطب: محیط و فضایی که مخاطبان عملیات در آن قرار دارند از مهمترین متغیرهای مؤثر در هر عملیات روانی است. ویژگیهایی مانند نوع نظام سیاسی، برخورداری از سطوح مختلف مدنیت و توسعه، وضعیت اقتصادی، بافت اجتماعی، اعتقادات و باورهای مذهبی و سنتی، فرهنگ و حتی موقعیت جفرافیایی موجب میشود تا هر کشور، منطقه و حتی شهری، دارای خصوصیات و ویژگیهای خاصی باشد که آنها را از هم متمایز میسازد و افرادی که در محیط و فضای آنها قرار میگیرند، در مقایسه با هم دارای شرایط متفاوتی باشند. از مهمترین عوامل مؤثر بر این متغیر میتوان به موارد ذیل اشاره کرد: الف – میزان توسعه یافتگی محیط از نظر فناوری توسعه و یا عدم توسعه محیط و فضایی که مخاطبان موردنظر در آن حضور دارند از لحاظ زیرساختها و عوامل مربوط به فناوری، نشانگر ظرفیتهای بالقوه و بالفعلی است که در آن محیط وجود دارد و هر یک از طرفین عملیات روانی میتوانند از آن استفاده کنند. به طور مثال فردی که در یک کشور اروپایی مانند آلمان و یا فرانسه زندگی میکند، شرایطی دارد که یک فرد ساکن در عراق و یا افغانستان حتی قادر به تصور آن هم نیست. این امر موجب میشود تا در انتخاب رسانه مورد استفاده در عملیات روانی، همانند سایر اجزای عملیات روانی، بین این دو محیط تفاوت قائل شد؛ زیرا میزان تأثیرگذاری عملیات روانی که بر استفاده از شبکههای رایانهای مبتنی است، در آلمان یا فرانسه قابل قیاس با میزان اثربخشی همین عملیات در عراق و یا افغانستان نیست؛ چرا که محیط حاکم بر عراق (بویژه در دوران صدام) و یا افغانستان (بویژه قبل از سرنگونی طالبان) به مخاطبان اجازه نمیدهد تا دسترسی مناسبی به شبکههای رایانهای و اینترنت داشته باشند و عملیاتی که در این فضا انجام میگیرد و جامعه عراق یا افغانستان را هدف قرار میدهد تا حدزیادی ابتر میماند. در مقابل، ابزار و رسانههایی مانند اعلامیه و یا رادیو در جوامعی مانند عراق و افغانستان، کاربرد و اثربخشی بسیار بیشتری نسبت به کشورهای توسعه یافته دارد و به همین دلیل است که میزان پخش اعلامیه بر فراز عراق، قابل قیاس با جنگی مانند جنگ شبه جزیره بالکان نیست. نمودارهای ۳ و ۴ نقش سطح توسعه زیرساختهای فناوری بر کارکرد رسانههای گروهی بر حسب سطح توسعه و نوع رسانه را نشان میدهند. ب – وضعیت ساختار سیاسی حاکم وضعیت و ساختار نظام حکومتی بسیاری از عوامل مطرح در کارکرد رسانهها را تحت تأثیر قرار میدهد. دولت و نظام حکومتی به عنوان قادرترین نیروی جامعه میتواند بیشترین تأثیر را بر روند فعالیت رسانههای جمعی برجای بگذارد؛ هرچند این قدرت نیز در برخی موقعیتها به چالش کشیده، و از میزان نفوذ و اثربخشی آن کاسته میشود. آنچه باید در این بخش مورد توجه قرار گیرد، پاسخ به این سؤال است که آیا وضعیت محیط اجازه میدهد مخاطب موردنظر، رسانه را دریافت کنند یا نه. عواملی مانند فلسفه و جهان بینی حاکم بر نظام سیاسی کشور، میزان آزادیهای مدنی و سیاسی، نوع برخورد دولت با مخالفان خود میتواند بر میزان استفاده از رسانة خاص تأثیر بگذارد و حتی دامنه فعالیت آن را محدود و یا غیرممکن سازد. بطور مثال استفاده از اینترنت و یا برنامههای رادیویی و تلویزیونی برای مخاطبانی که نظام سیاسی حاکم بر آنها با اعمال فیلتر و یا پخش پارازیت مانع از دسترسی آزاد مردم به شبکه اینترنت و یا شبکههای رادیویی و تلویزیونی میگردد، به طور معمول، دارای میزان اثربخشی مناسب و مورد انتظار نخواهد بود. نمودارهای ۵ و ۶ نقش ساختار سیاسی و سطح آزادیهای فردی و مدنی بر کارکرد رسانههای گروهی بر حسب ساختار سیاسی و نوع رسانه را نشان میدهد. پ – وضعیت زیرساختهای فرهنگی محیط وضعیت فرهنگی جامعهای که مخاطبان موردنظر در آن زندگی میکنند و عوامل مؤثر بر این ساختار، مانند میزان باسوادی، میزان وجود فرهنگ مطالعه نزد مردم، گرایشها و علاقمندیهای مردم در ابعادی مانند تفریحات و سرگرمیها، وجود علاقهها و گرایشهای عامه مردم برخی کشورها و یا رسانههای خاص در انتخاب رسانه مورد توجه است. به طور مثال مخاطب بیسواد یا کم سواد بیشتر از اینکه به استفاده از متون چاپی مانند کتاب و روزنامه علاقهمند باشد به دلیل ناتوانی در برقراری ارتباط با این متون به رسانههای شفاهی گرایش مییابد و به رسانههایی مانند رادیو و تلویزیون اتکا میکند. در مقابل، افراد باسواد به رسانههای نوشتاری بیش از رسانههای دیداری توجه میکنند. از سوی دیگر، جامعهای مثل هند، که تماشای فیلم در سینما از تفریحات مرسوم مردم است با جامعه مطالعه گرایی مثل ژاپن متفاوت است و رسانههای گروهی مورد اقبال مردم با یکدیگر متفاوت هستند. فرهنگ حاکم بر جامعه حتی میتواند بر استفاده از رسانهای خاص نیز تأثیرگذار باشد؛ بطور مثال در حالی که در دوران قبل از انقلاب اسلامی، بسیاری از مردم کشورمان، بخش قابل توجهی از اخبار مربوط را از طریق رادیو بی بی سی دریافت میکردند«در بخشهایی از جنوب ایران (بویژه استان بوشهر) که آلمانیها دارای وجهه مثبتی بودند، مردم از طریق رادیو آلمان، تحولات سیاسی کشور را تعقیب میکردند» ( مدرسی، ۱۳۸۷، ص ۸۷) که این امر بیانگر تأثیرات فرهنگ حاکم بر محیط بر استفاده از رسانههای خاص است. نمودارهای ۷ و ۸ نقش سطح توسعه فرهنگی بر کارکرد رسانههای گروهی بر حسب سطح توسعه و نوع رسانه مورد بررسی را نشان میدهد. ت – وضعیت زیرساختهای اقتصادی محیط وضعیت اقتصادی در میزان و نوع دسترسی مخاطبان به رسانههای جمعی و ضریب نفوذ هر یک از این رسانهها تأثیرگذار است و باید در انتخاب رسانه به این عوامل توجه کرد. به طور مثال، به منظور فرستادن پیام برای مخاطبانی که در جامعه فقیری مانند افغانستان و یا عراق زندگی میکنند، بهره گرفتن از رسانههایی که استفاده از آنها به تحمل هزینه منوط است (نشریات، اینترنت و …) از دامنه و میزان عرضه پیام به مخاطبان میکاهد و در مقابل در جامعه مرفه و ثروتمداری مانند کشورهای اروپایی استفاده از رسانههای جمعی ارزان قیمت مانند اعلامیه چندان مورد اقبال مخاطبان نخواهد بود. نمودارهای ۹ و ۱۰ نقش سطح توسعه و زیر ساختهای اقتصادی بر کارکرد رسانههای گروهی بر حسب سطح توسعه و نوع رسانه را نشان میدهد. ث – وضعیت جغرافیایی محیط موقعیت جغرافیایی، اوضاع جوی و وضعیت طبیعت منطقه بر انتخاب رسانه تأثیرگذار است؛ برای مثال، استفاده از اعلامیه برای مخاطبان ساکن در یک منطقه کوهستانی که بادهای شدیدی می وزد، تأثیرگذاری کمتری را نسبت به مناطق جلگهای و یا شهری خواهد داشت و یا استفاده از رادیو و تلویزیون برای مخاطبانی که به دلایلی مانند محدودیتهای ناشی از عوامل جغرافیایی، قادر به استفاده از این رسانهها نیستند، چندان مؤثر نخواهد بود. ۴. ویژگیهای فردی مخاطب مخاطب عملیات روانی به عنوان یکی از اجزا و عوامل الزامی هر عملیات روانی، میزبان و هدف پیامهایی است که در راستای عملیات از سوی مجری عملیات برای او فرستاده میشود. آنچه تأثیر مستقیمی بر میزان موفقیت و یا عدم موفقیت عملیات روانی دارد، سطح تأثیرپذیری مخاطب از پیامهای دریافتی است. هر فردی بر اساس ویژگیها، توانمندیها و علاقههای شخصی خود، نسبت به استفاده از یک یا چند رسانه خاص گرایش دارد و در نتیجه تأثیرپذیری بیشتری از آنها دارا است. شایان ذکر است که هر چند نمیتوان متغیرهای مربوط به تک تک مخاطبان عملیات روانی را، که شامل جامعه آماری قابل توجهی میشود، را استخراج کرد و مدنظر قرار داد، باید شباهتها و همسوییهایی را که بین گروههای جامعه موردنظر وجود دارد، مورد لحاظ قرار داد تا میزان بهرهدهی و اثربخشی عملیات روانی به سطح موردنظر و قابل قبول نزدیکتر شود. نتیجه گیری شناخت کارکرد و دامنه توانمندیها و مقدورات هر رسانه از یک سو و شناخت ویژگیها و اوضاع محیط و جامعهای که عملیات روانی برای اجرا در آن محیط طراحی میشود و ویژگیهای فرهنگی، اجتماعی، قومی، شغلی و … مخاطبان موردنظر از سوی دیگر، موجب درک صحیح فرصتها و تهدیدات ناشی از اقدامات دشمن و شناخت صحیح نقاط ضعف و قوت نیروها و طرف خودی میشود و به اتخاذ راهبردهای اصولی و منطقی، مدنظر قرار گرفتن راهکارهای کارامد و طراحی و اجرای برنامهها و اقدامات مؤثر منجر خواهد شد. تقابل با عملیات روانی دشمن و یا اجرای عملیات روانی علیه او، منوط به شناخت کافی از شیوهها و روشهایی است که از سوی دشمن به کار گرفته و به اجرا گذاشته میشود. البته این امر باید همواره به روز رسانی شود و هر تغییر و دگرگونی در این فرایند، مدنظر قرار گیرد تا تدابیر و راهکارهای دفاعی و هجومی بدرستی انتخاب شود. عدم شناخت الزامات و ویژگیها و کارکردهای رسانههای مورد استفاده دشمن به معنای غفلت و نادیده گرفتن عرصههایی است که دشمن در آنها سرمایهگذاری و اقدام میکند و در نتیجه نیروهای دفاعی و یا هجومی کشور در حوزههایی غیرمؤثر و ناکارآمد تمرکز خواهند یافت و قادر به اقدام قاطع و مؤثر نخواهند بود. دنیای امروز در حال گذر از دنیای سخت افزاری گذشته به فضای مجازی و نرم افزاری است. در این اوضاع، کارکرد هر رسانه در عملیات روانی با گذشته تفاوتهای ماهوی و بنیادی دارد و نقشهای جدیدی خواهد یافت. تصوری که تاکنون از رادیو وجود داشت با ورود اینترنت و ایجاد پادکست (Pad cost) و وبلاگهای صوتی تغییر یافته است. استفاده از تلویزیونهای بیگانه که به تجهیزات زیادی نیاز داشت با ایجاد سایتهای اینترنتی توسط بسیاری از این شبکهها به تجهیزات گیرنده نیازی ندارد و مانع اساسی در مسیر استفاده از این شبکهها حذف میشود و یا در نمونهای دیگر در گذشته استفاده از نشریات و کتابها به خریداری و تهیه نسخه فیزیکی آنها منوط بود و این امر به دلیل وجود عواملی بازدارندهای مانند زمان و مکان، بهرهبرداری از آنها و اثربخشی آنها را تحت تأثیر قرار می داد، لیکن امروزه هر متن نشر یافتهای در محیط اینترنت با گریز از مانع زمان و مکان، به صورت آنی و در هر نقطه از جهان در دسترس مخاطبان قرار میگیرد. بسیاری از تحولات فناوری موجب شده تا تصویر و نمایی که از رسانهها در دنیای گذشته وجود داشته است، تغییر یابد و این فرایند امری مستمر و همه جانبه است و در آینده نیز استمرار خواهد یافت و غفلت از آن نتیجهای جز شکست نخواهد داشت. با توجه به تغییرات ایجاد شده در کارکردهای رسانههای مورد استفاده در تبلیغات و عملیات روانی که به شمهای از آنها اشاره شد و هم چنین تحولات مربوط به فناوریهای مرتبط با عرصه مسائل نرم افزاری و حذف بسیاری از موانع موجود در مسیر استفاده کاربران از اینترنت (و بطور کلی حضور در فضای سایبر) در آیندهای نه چندان دور به نظر میرسد اینترنت این امکان را دارد که بتدریج به عنوان محوریترین رسانه مورد استفاده در سطح جهان تبدیل شود و با ورود نسلهای جدید رایانه، گامهای جدی برای حذف رسانههایی مانند تلویزیون و رادیو و ابزارهایی مانند ویدئو برداشته شود. انتخاب رسانه در فرایند عملیات روانی در مرحله خاصی صورت میگیرد و به کسب دانستییها و اطلاعات لازم و کافی منوط است. چنانچه اطلاعات و داشتههای جمع آوری شده، ناقص باشد و یا بدرستی مورد تجزیه و تحلیل قرار نگیرد، احتمال خطا در انتخاب رسانه و یا محورهای به کارگیری رسانه انتخابی افزایش قابل ملاحظهای خواهد یافت. تبیین و مشخص کردن مراحل مختلف در روند انتخاب رسانه در اقدامات آفندی با این مراحل در عملیات پدافندی متفاوت است و الزامات دیگری را نیاز دارد. این نوشتار به عنوان نتیجهگیری نهایی خود، با اتکا به یافتههای این پژوهش و پژوهش قبلی نگارنده، که در بخش اول به آن اشاره شد، درصدد ارائه الگوی این مراحل (در هر دو محور اقدامات آفندی و پدافندی) است. با توجه به اینکه انتخاب رسانه در روند اقدامات آفندی، پس از ارزیابی نقاط ضعف و قوت سامانههای دشمن و توانمندیها و مقدورات نیروهای خودی صورت میگیرد، فرصت بیشتری برای انتخاب رسانه مؤثر و کارامد وجود دارد؛ اما این امکان وجود دارد که اقدامات به اهداف موردنظر انجام گرفته نشود. در صورتیکه این ناکامی به دلیل عدم اثربخشی و کارآمدی رسانههای انتخابی یا اقدامات مقابلهای دشمن باشد، آسیب شناسی اقدامات باید بدقت و به دوراز هرگونه پیش داوری صورت گیرد و نقاط ضعف و اشکالات فرایند عملیات روانی مشخص شود و اقدامات لازم به منظور رفع آنها به عمل آید. نمودار شماره ۱۱ بیانگر مدار انتخاب رسانه در اقدامات آفندی است. در اقدامات پدافندی، انتخاب رسانه تا حدزیادی به رسانههای مورد استفاده دشمن بستگی دارد و باید از رسانههایی استفاده شود که قادر به ایجاد همپوشانی حوزهها و محورهای فعالیت رسانههای بکارگرفته شده توسط دشمن باشد. در این راستا اگر رسانههای انتخاب شده قادر به تأثیرگذاری بر روند فعالیت رسانههای مورد استفاده دشمن نشود و این موضوع به دلیل برتری رسانههای دشمن بر رسانه های خودی باشد، باید اقدامات بازدارنده، فراتر از محدوده رسانهها (مانند ایجاد پارازیت، فیلترکردن، سانسور و …) دنبال شود. رسانههای مورد استفاده در عملیات روانی شامل طیف گستردهای از رسانههای مدرن و کهن است. شاید علت تداوم حضور و نقش آفرینی رسانههایی که هزاران و یا صدها و یا دههها سال قبل بکار گرفته میشد و علی رغم اختراع و ابداع رسانه های جدیدتر از صحنه خارج نشده است، این باشد که هر رسانه، کارکرد و توانمندیهای خاصی دارد که در اوضاع خاص، آن را تقریباً غیرقابل جایگزین میسازد. انتخاب رسانه برای عملیات روانی به معنای انتخاب حاملی است که محمول مربوط (پیام عملیات روانی) را به مخاطبان موردنظر برساند و عدم توجه به کارویژههای رسانهها، وضعیت و شرایط مخاطبان موردنظر و محیط و فضایی که مخاطبان در آن قرار دارند و هم چنین اهداف مورد نظر در عملیات روانی به انتخاب رسانه نامناسب منجر خواهد شد؛ به طور مثال در عملیات روانی که در مورد سربازان عراقی و خانوادههای آنها (در جریان جنگ سال ۲۰۰۳) صورت گرفت، اعلامیه بهترین و موثرترین رسانه بود ولی اگر هدف و مخاطب عملیات روانی، سربازان امریکایی و خانواده آنها باشند، استفاده از اعلامیه، اثربخشی بسیار محدود و ناچیزی دارد و شبکههای تلویزیونی و اینترنت، رسانه مناسب و کارامدتری به شمار میآید. آنچه باید در انتخاب رسانه مدنظر قرار گیرد، توان رسانه در انتقال پیام عملیات روانی و در دسترس مخاطبان قراردادن پیام است. گاهی سادهترین راهکار میتواند مؤثرترین گزینه نیز باشد؛ چرا که هدف عمده در این فرایند اعمال تأثیرگذاری موردنظر بر پندار، کردار و گفتار مخاطبان است. البته باید درنظر داشت که هر رسانه، شامل دههها، صدها و گاهی هزاران مصداق است که این مصادیق در محیطهای مختلف، عملکردهای کاملاً متفاوتی از خود نشان میدهند؛ به طور مثال در جوامع انگلوفیل، گرایش به رسانههای بریتانیایی بیشتر از رسانههای دیگر کشورها، و تأثیرگذاری این رسانهها بسیار قابل توجه است. در جوامع آلمانوفیل، فرانکوفیل و … نیز این امر مصداق دارد؛ لذا انتخاب رسانه مناسب در فرایند عملیات روانی، نیازمند دارا بودن درک صحیح و متقنی از ویژگیهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و حتی تاریخی، محیطی است که مخاطبان در آن قرار دارند و تلفیق کارویژههای هر رسانه با این ویژگیها میتواند در انتخاب رسانه کارامد مؤثر واقع گردد.