تبلیغات  یا فن اقناع و تلقین :

 

تبلیغات یا آوازه گری در مفهوم سود جویانه غربی آن بویژه از دیدگاه نظریه پردازان دولت های توسعه طلب استیلاجو ،عمدتاً در مفهوم دگرگون ساختن افکار عمومی است به وجهی گسترده ، با استفاده از نا آگاهی کشورهایی از جهان سوم و اجتماعات توسعه نیافته آسیا ، آفریقا ، امریکای لاتین که مواد خام اولیه فراوان دارند و فاقد صنعت لازم اند .

 

در ارشاد از مفاهیمی روشن و منظم استفاده می شود ، و این امر به شناختی ادراکی یا اندیشه و عملی عقلانی می انجامد . ولی در نوع تبلیغاتی که در بالا گفته آمد ، با سوء استفاده از عواطف و احساسات مخاطبان ، تلقین پذیری و تحریک آنان ، اطلاعاتی را آراسته و پیراسته ، و شناختی آلوده و به ظاهر درست از امور و اشیاء و اندیشه ها به دست داده می شود .

 

مبلّغینی که خواهان اصول ، شیوه ها و روش های علمی بوده و هستند نکاتی را در تبلیغات ( با در نظر گرفتن دقیق اقتضای زمان و مکان و ویژگیهای فرد یا گروه مخاطب و نیازهای دور و نزدیک آنان) مراعات می کنند ، که می توان به برخی از آنها به ترتیب زیر اشاره کرد :

 

١- مبلغ به همان اندازه که به روحیات و افکار و عقاید و اهداف دور و نزدیک و مخصوصاً به ارزش ها و آرمان های مخاطب آشنا تر باشد ، به همان اندازه موفقتر خواهد بود . بدون شناخت مخاطب در رابطه با پیام ، دشواری های زیادی پیش خواهد آمد و از سرعت و شدت تاثیر تبلیغ کاسته می شود .

 

٢- مبلغ باید زبانی رسا داشته باشد یعنی طوری صحبت کند که همه متوجه شوند . به عبارت دیگر درک و فهم و پذیرش پیام مبلغ از سوی مخاطب بی هیچ دشواری صورت گیرد .

 

٣- تکرار پیام از شرایط ضروری یک تبلیغ موفق است . منتها این تکرار باید به صورت های متنوع و به اشکال گوناگون به عمل آید تا ملال آور نباشد و مرکوز ذهن مخاطب شود .

 

٤- گفتار و پیام مبلغ در مواردی باید به گفتار و آثار و اندیشه و عمل بزرگان و افراد مورد احترام جامعه متکی یا مستند باشد .

 

٥- پاک یا حماسی یا مطابق هنجارهای اجتماعی بودن پیام ها ، مبلغ را در راه رسیدن به مقصود یاری می کند .

 

٦- روی سخن مبلغ از میان جمعیت شنونده  یا بیننده ، باید با اکثریت یا بیشترین شمار افراد باشد .

 

٧- عامه یا افراد نامجاوری که با مسأله یا مسائلی حل نشده یا پیچیده درگیرند و راهکار و ارائه طریق و راه برون رفت می جویند ، با احساسات و عواطف تحریک پذیر خود ، در مقابل پیام ها، تأثیرپذیری و هیجان بیشتری نشان می دهند، در حالی که افراد کنجکاو یا پر تجربه در چنین مواردی به مقتضای حقیقت جویی ، هوشمندانه – اگر نگوییم شکاکانه یا بدبینانه- به دنبال تحلیل و روشن شدن هرچه بیشتر موضوع ، و راستی و درستی و مطابق بودن پیام ها با واقعیت اند . در چنین حالتی مبلغ برای تأثیر بهتر ، راهی جز ذکر حقایق موافق و مخالف ( هر دو ) ندارد .

 

٨- علاوه بر مهم شمردن شناخت روحیات و افکار و عقاید مخاطبان، مبلّغ ، خود را ملزم می بیند که گروه داوری افراد ، و فرهنگ و خرده فرهنگ آنان را در نظر بگیرد و پیام های خود را هماهنگی ببخشد .

 

٩- مبلّغ در راستای کار خود در ارائه افکار و آگاهی بخشی که به زیور راستی و درستی و حقیقت آراسته است ، در تأکید بر نادرستی و زشتی و تبهکارانه بودن تبلیغات دشمن متجاوز و کارها و نیات اهریمنانه او تا آنجا پیش نمی رود که دشمن ، در انتظار مردم به نیرویی بی اندازه خشن ، عظیم ، بی رحم و شکست ناپذیر بدل گردد و مایه وحشت و رعب و قطع امید شود و راه برای خواست دشمن که به دنبال بزرگ نمایی یا هراس انگیز نشان دادن خویش است ، هموار شود .

 

١٠- مبلّغ تا هنگامی که نتواند خود را ، هر اندازه هم اندک ، به مخاطبانش نزدیک سازد ، بویژه اگر پیام های او عملاً و علناً با واقعیت مطابقت یا سازگاری نداشته باشد ، یا نتواند پیام  یا پیام های خود را با منافع و یا مصالح  مخاطبان همراستا نشان دهد ، و یا در عمل نتواند بخش عمده ای از پیام یا مدعای خود را به اثبات برساند ، تأثیرش بر روی مخاطبان ، و توفیقش در تبلیغ چندان تضمینی نخواهد داشت .

 گرفته شده از طریق اینترنت