لف-مدل لاسول
مدل‌هاي مختلفي براي فراگرد ارتباط ارائه شده است كه به‌طور كلي مي‌توان آنها را از نظر وسعت عناصر تشكيل‌دهنده به صورت دو قالب ساده و پيچيده نشان داد. یکی از نخستین مدل‌های ارتباطی، مدل لاسول است؛ که در سال 1948 توسط هارولد دوایت لاسول (Harold Dwight Lasswell: 1902-1978)، ارائه شد. در مدل‌گونه لاسول، علاوه‌بر سه عنصری که ارسطو مطرح کرده بود، دو عنصر "وسیله" و "تأثیر" نیز افزوده شد. 
لاسول در سال 1926 از دانشگاه شیکاگو موفق به اخذ دکتری علوم سیاسی شد. او قبل از آن‌که دوره دانشگاهی مستمرّی را طی کند، در دانشگاه‌های پاریس، لندن، ژنو و برلین نیز دوره‌های کوتاه‌مدتی را گذرانده بود. وی در سال 1927، مقاله‌ای با عنوان تکنیک‌های تبلیغاتی در جنگ جهانی منتشر کرد.
لاسول مدل خود را یک سال قبل از ارائه مدل ارتباطی "شانون و ویور"، برای اولین بار پس از ارسطو، در مقاله‌ای با عنوان "ساخت و کارکرد ارتباط در جامعه در ارتباط ایده‌ها"، منتشر کرد. 
مدل لاسول و مکتب فرایند
دو مکتب عمده در مطالعه ارتباطی وجود دارد: 
1.   مکتب فرایند یا انتقال؛ که ارتباط را انتقال پیام‌ها می‌داند. این مکتب، به این می‌پردازد که فرستندگان و گیرندگان، چگونه رمزگذاری و رمزگشایی می‌کنند و انتقال‌دهندگان، مجراها و رسانه‌های ارتباطی را چگونه به‌کار می‌گیرند. مکتب فرایند، ارتباط را روندی می‌داند که شخص از راه آن بر رفتار یا ذهنیت دیگری اثر می‌گذارد. اگر اثر، از آن‌چه مورد نظر بوده متفاوت یا کمتر باشد، این مکتب، مایل است در چارچوب شکست حرف بزند و در روند کار، به مراحل، توجه کند؛ تا دریابد شکست در کجا رخ داده است. مکتب انتقال، پیام را انتقال‌دهنده فرآیند ارتباط می‌بیند. از این نظر، پیام چیزی است که فرستنده، همه مقاصد خود را در آن قرار می‌دهد (یعنی فرستنده پیام، اهمیت زیادی در اینکه پیام چیست، چه چیزی از آن باید برداشت شود و ... قائل است. پیام فرستنده می‌تواند آشکار یا پنهان، آگاهانه یا ناآگاهانه باشد).  این مکتب مایل به علوم اجتماعی، به‌خصوص روان‌شناسی اجتماعی و جامعه‌شناسی است و دل‌مشغولی‌اش عمل ارتباط است. 
2.   مکتب نشانه‌شناسی یا مبادله معنا؛ مکتب نشانه‌شناسی، ارتباط را تولید و تبادل معنا می‌داند. از این نظر، پیام چیزی است که فرستنده، همه مقاصد خود را در آن قرار می‌دهد. مطالعه ارتباطی برای این مکتب، مطالعه متن و فرهنگ و روش اصلی آن، نشانه‌شناسی است. این مکتب، به مطالعه آثار ارتباط پرداخته و بر زبان‌شناسی و موضوعات هنری تکیه می‌کند. 
مدل لاسول از نوع "مکتب فرایند" است؛ که به‌عنوان یک الگوی خطی و یک تعبیر لفظی از الگوی اصلی شانون و ویور محسوب می‌شود. این مدل، ارتباطات را انتقال پیام می‌داند و موضوع "تأثیر" را بیش از معنا می‌پروراند. "تأثیر"، مستلزم تغییر قابل مشاهده و سنجش دربرگیرنده است؛ که عناصر قابل شناسایی فرایند، سبب آن شده باشند. تغییر در یکی از این عناصر، موجب تأثیر متفاوت خواهد شد. 
 
کاربرد مدل لاسول
مدل لاسول یک مدل کلامی اولیه است: 
چه کسی؟
چه می‌گوید؟
در چه مجرایی؟
به چه کسی؟
با چه اثری؟
از این فرمول ساده به چندین روش استفاده شده است. اکثر این روش‌ها برای سازمان‌دهی و ساختاردهی به بحث‌های مربوط به ارتباطات بوده است. خود لاسول به هرسؤال، تحلیل ویژه‌ای را پیوست کرد. 
مطالعه علمی فراگرد ارتباطات، گرایش به تمرکز بر یکی از این پرسش‌ها یا دیگر پرسش‌های آن دارد . بنابراین محققانی که پرسش "چه کسی" را به‌عنوان ارتباط‌گر مورد تحقیق قرار می‌دهند، به عواملی می‌نگرند که آغازگر و هدایت‌کننده‌ی کنش ارتباطی است. این زیربخش از حوزه تحقیق را "تحلیل کنترل" می‌نامند، متخصصانی که کانون توجه خود را بر روی پرسش"چه می‌گوید" متمرکز می‌سازند، عنوان "تحلیل محتوا" را برمی‌گزینند، کسانی که اساسا به رادیو، مطبوعات، سینما و دیگر مجاری ارتباطی توجه دارند، "تحلیل رسانه" را در نظر دارند، هنگامی که توجه اصلی به اشخاصی باشد، که تحت تأثیر رسانه‌ها قرار می‌گیرند، ما از "تحلیل مخاطب" صحبت می‌کنیم و اگر پرسش‌ها مربوط به تأثیر بر مخاطبان باشد، مسئله مورد مطالعه، "تحلیل اثر" نامیده می‌شود. 
الگوی پنچ پرسشی لاسول، موجب شد، مطالعه تأثیرهای ارتباط جمعی مورد تأکید قرارگیرد. لازارسفلد، پژوهشگر هم‌دوره وی نیز در متبلور کردن ابعاد مطالعات ارتباطی و تأثیرات عمیق آن نقش بسیاری داشته است
فرمول لاسول ویژگی‌های معمول مدل‌های ازتباطی را نشان می‌دهد. او کم و بیش می‌پذیرد که ارتباط‌گر قصد تأثیرگذاری بر گیرنده را دارد. بنابراین، باید ارتباطات را عمدتا یک فرایند اقناعی تلقّی کرد. 
فرض دیگر آن است که پیام‌ها همیشه دارای تأثیراتی هستند. مدل‌هایی نظیر این، یقینا در تمایل به غلوّ در تأثیر ارتباطات جمعی، مؤثر بوده‌اند. از سوی دیگر، هنگامی که ما می‌دانیم لاسول در آن زمان به ارتباطات سیاسی و تبلیغات علاقمند بوده، چندان عجیب به‌نظر نمی‌آید؛ زیرا این فرمول، برای تحلیل تبلیغات سیاسی بسیار مناسب است. 
 
انتقادات 
بردداک تأکید می‌کند که این فرمول، به‌دلیل آن‌که پژوهش‌گر را به حوزه‌های مجرای پژوهش رهنمون می‌شود، ممکن است گمراه‌کننده باشد. در واقع، حوزه‌های پژوهش تا حدود بسیاری به هم مرتبط هستند. لاسول همچنین به‌خاطر حذف عنصر بازخورد، مورد انتقاد قرارگرفته است. 
مدل لاسول، به این خاطر که به‌ظاهر، حاکی از حضور یک ارتباط‌گر و پیامی هدفمند است، مورد انتقاد قرار گرفته است. 
همچنین این مدل را بیش از حد ساده خوانده‌اند، اما همان‌طور که در هر مدل خوب، این ویژگی وجود دارد، مدل لاسول نیز توجّه خود را به جنبه‌های مهم ارتباط معطوف کرده است.


ب-مدل نظریه استحکام(تاثیرات محدود وسایل و پیام های ارتباطی(
این نظریه توسط پل لازارسفلد و برلسون در دهه 40 ارایه شد. ل لازارسفلد در سال 1901 در وین متولد شد. پدرش یک مشاور حقوقی بود که در کار خودش موفقیت چندانی نداشت و مادرش یک روانشناس که فاقد آموزش رسمی بود. وی به توصیه « فردریش آدلر» تحصیلات خود را در رشته ریاضیات ادامه داد و موفق به کسب دکترا در این رشته شد. وی رساله دکترای خود را بر روی « نظریه گرانشی اینشتین» نوشت. پل یکی از دانشجویان جوان روشنفکر بود که بعدها موفق شد تحت نظر روانشناسی به نام « شارلوت بوهلر»[6] و شوهرش «کارل» مؤسسه روانشناسی دانشگاه وین واقع در « ورزبورگ» را تأسیس کند. 
زمانی که مرکز پژوهشی رادیوی وین می خواست نگرش مخاطبان را نسبت به اجرای برنامه های رادیویی بسنجد، آنها تصویری از سلایق اجتماعی را که مخاطبان در باب " موسیقی آرام" در مقابل « موسیقی سنگین» داشتند؛تنظیم نمودند. سالها بعد پروفسور لازارسفلد از این مطالعه به عنوان نخستین اثر مخاطب پژوهی به شیوه آمریکایی یاد کرد.( لازارسفلد، 1969)
سپس وی به خاطر رعایت اصول علمی در یکی از تحقیقاتش بورس یکساله بنیاد راکفلر را دریافت کرد و اینگونه به آمریکا رفت. در آمریکا نیز چون اتریش به خاطر مشکلات مالی مجبور به راه اندازی مؤسسه پژوهشی شد و در ابتدای امر موفق به گرفتن یک طرح پژوهشی در مورد رادیو از بنیاد راکفلر شد. بدین ترتیب بود که دفتر رادیو پژوهی کلمبیا افتتاح گردید.
وی در مطالعاتش همیشه به انگیزه ها، رفتارها و واکنش های مختلف روحی افراد در پیام های ارتباطی توجه می‌کرد ( نقش نظام ارتباطی و ساختارهای اقتصادی سیاسی در این زمینه مورد توجه‌اش نبود)
اینگونه مطالعات و تحقیقات تحت عنوان کارکردگرایی و تجربه گرایی شهرت دارد که لاسول نیز در همین زمینه فعالیت داشته است.رادیو در دهه 1930، رسانه ای تأثیرگذار و ارتقاءبخش قلمداد می شد، همانطور که تلویزیون پس از سالهای 1950 به اینگونه رسانه ای تبدلیل شد. پس از این دوران ، علایق شایع در خصوص اثرات رسانه‌ها و علایق عملی مابین تبلیغات‌چیان و شبکه های رادیویی سبب شد که راجع به تعداد مخاطبان و عکس العمل آنان مباحث گوناگونی مطرح شود.
یکی از این مباحث آن بود که برای مطالعه مخاطبان رسانه ها می بایست به عوامل متعددی توجه کرد ؛ بر همین اساس یک مشاهده‌گر در رابطه با مشکلات تأمین بودجه پژوهشی ملزم به طی دوره های ویژه ای است و به سختی می تواند اهمیت واقعی این موقعیت را نادیده بگیرد.
این نظریه به اصل انتخاب خاص اعتقاد دارد. به این معنی که رویاروی با پیام انتخابی است.و به پارامترهای غیر ارتباطی مانند سن ، شغل ، خانواده  که مربوط به مخاطب است برای اثر گذاری پیام اهمیت بیشتری می دهد.

منبع : سايت شخصي دكتر طالب زاده

www.talebzade.ir