:  مقدمه جنگ رواني كه به عنوان سلاح نامرئي، به طور مؤثر توسط قدرتهاي بزرگ ـ چه در عرصة بين المللي (جنگ سرد) و چه در صحنه هاي نبرد نظامي ـ به كار گرفته مي شود، در كشور ما كمتر مورد بحث و بررسي قرار گرفته است؛ در حالي كه همه بر سر اين نكته كه «جنگ رواني، يك ابزار قدرت است»، توافق دارند. اما در مورد اين مساله كه اين ابزار قدرت، چگونه ابزاري است و چطور مي توان آن را به كار گرفت، ديدگاه هاي بسيار روشن و منظمي نيست   خوشبيانه ترين نظر، جنگ رواني را ابزاري جادويي مي داند كه مي تواند جاي جنگ فيزيكي را بگيرد و بدبينانه ترين نظر، آن را چيزي جز يك مشت حركات و رفتارهاي بي فايده اي كه مسؤولان و متخصصان تبليغات و جنگ رواني، براي سرگرمي خود آفريده اند، به حساب نمي آورد دير زماني است كه بشر با پديدة تاثيرگذاري رواني و كاربرد آن در صحنه هاي مختلف زندگي ـ بويژه جنگ و سياست ـ آشناست. استفاده از فنوني همچون رجز خواني و حيله هاي نظامي در جنگ يا فريب رقيبان در سياست، تقريباً در تمام متون تاريخي وسياسي وجود دارد. بنابراين، شايد قدمت استفاده از اين ابزار ، به قدمت پيدايش جنگ و سياست در زندگي اجتماعي آدمي برسد. بر سر نيزه قرار دادن قرآن توسط عمر و بن عاص، غافلگيري ارتش روسيه در عمليات بارباروسا و هزاران نمونه ديگر از اين دست، در تاريخ دشمنيها و كشمكشهاي قدرت را شاهد هستيم صاحبنظران معتقدند كه پديدة جنگ رواني، محصول جنگ جهاني دوم و دوران پس از آن است. جنگ جهاني دوم، اهميت يافتن ابزار تاثيرگذاري رواني و قرار گرفتن آن در كنار ساير ابزارهاي قدرت سياسي ، اقتصادي و نظامي را شاهد بود. تشكيل دستگاه عريض و طويل وزارت تبليغات در آلمان نازي، فعاليتهاي تبليغاتي و جنگ رواني در آمريكا و انگلستان، بارزترين نمونه هاي اين فرايند هستند ورود وسايل ارتباط جمعي جديد به صحنه و امكان انتقال خبرهاي سياسي و نظامي از طريق راديويي و سپس تلويزيون و ماهواره، به مردم سراسر جهان و پيدايش دهكدة جهاني، همراه با اهميت يافتن مردم به عنوان عاملان سياسي در صحنة سياست و حكومت كشورهاي غربي، بيش از پيش بر نقش ابزار تاثيرگذاري رواني، به عنوان يكي از مهمترين اهرمهاي قدرت ملي و نظامي، افزود. در دنياي قرن بيست و يكم، شايد دست يافتني ترين و كم هزينه ترين ابزار اعمال قدرت در صحنة بين المللي، ابزار اطلاع رساني و تبليغات باشد پيروزي يا شكست در جنگ، در نهايت، حامل باورها و انديشه هاست . تحميل مرگ و رنج بر دشمن و تخريب و انهدام تجهيزاتش، تنها يك هدف دارد كه عبارت از وارد كردن دشمن به تسليم است. تسليم نيز حالتي رواني است كه طرف مقابل را از خشونت باز مي دارد. بنابراين در يورش و دفاع، روحيه كه يك امر رواني است، به عنوان ابزار اساسي، به اندازة نيروي انساني و سلاح، اهميت يافته است در سال 1943 روسها در استالينگراد، 75 روز زير فشار توپ و بمباران ايستادگي كردند و سرانجام پيروز شدند؛ در حالي كه ارتش آلمان، پيش از اين با تلاش كمتري توانسته بود شهرهايي را كه از نظر استحكامات دفاعي در وضعيت خوبي بودند، تسخير كند. با اين حال، آلمانيها در اين شهر، قدرت اراده ويژه اي را مشاهده كرده و سرانجام شكست خوردند بيشتر انسانها و ملتها، براي رسيدن به هدفهاي معيني مي جنگند و هنگامي كه در مي يابند هدف غيرقابل دسترسي است، به هدف كوچكتري نيز قانع مي شوند. گاهي هم با وجود اين كه پيروزي نامتحمل مي نمايد، ممكن است براي چيزي شرافتمندانه تر از تسليم، نبرد را ادامه دهند؛ ولي سرانجام از جنگ باز مي ايستند و تسليم مي شوند در جنگ جهاني دوم، تحولي در قاعده پيش آمد كه ناشي از تعصب سربازان آلماني و ژاپني بود. سربازان ژاپني كه براي امپراتور مي جنگيدند، تسليم را حقارت و پستي، و مرگ به خاطر امپراتور را افتخار و موجب سعادت پس از مرگ مي دانستند. تسليم شدن برايشان، موجب چنان شرمساري و حقارتي بود كه جز با خودكشي برطرف نمي شد و مرگ در جنگ، براي آنان نوعي پيروزي محسوب مي شد   نازيسم نيز همين ذهنيت را در طرفداران متعصب خود به وجود آورد و اين گونه تعليم داد كه: مرگ بهتر از تسليم شدن است! مرگ در راه دولت، افتخارآميز است و زنده ماندني كه برابر قرباني كردن مصالح و منافع دولت است، شرم آور است. به همين دليل، شماري از سربازان اس. اس ترجيح دادند كه تا دم مرگ بجنگند، ولي پستي تسليم را نپذيرند. با ذكر اين مقدمات، اكنون به مباحث اصلي مورد نظر مي پردازيم. از آن جايي كه تبليغات ابزاري است براي جنگ رواني، لذا مقاله در دو بخش، يكي تبليغات و موضوعات مربوط به آن و ديگري جنگ رواني ارائه مي شود   تبليغات و روحيه جنگ رواني به تلاشي گفته مي شود كه هدف مستقيم آن ، نفوذ و تاثير بر باورها باشد. اين تلاش، توسط واژه ها يا به عبارت ديگر، استدلال، القا، روشنگري، ايجاد ابهام و ديگر وسايل ارتباط مستقيم، انجام مي شود و ابزار اين فعاليت، تبليغات نام مي گيرد تبليغات:عبارت است از «انتخاب و انتشار حساب شدة علائم، اخبار و عقايد» براي رسيدن به هدفي خاص و متشكل از چند جزء است: پيام دهنده (تبليغات)، پيامگير (مخاطب)، رسانه (وسيلة پيام رساني)، پيام و ماموريت توضيح آن كه اولاً بايد مرجعي وجود داشته باشد كه پيامي ارسال كند، ثانياً مخاطبي باشد كه پيام را كسب كند، ثالثاً وسيله اي براي پيام رساني مورد نياز است. رابعاً پيامي بايد باشد كه مبادله شود و در نهايت اين كه، ارسال كنندة پيام، از رهگذر پيامدهي، بايد هدفي را دنبال كند. اين چند عنصر در مجموع، فرايند تبليغ را شكل مي دهد و بدون هر يك از آنها اين فرايند كامل نيست و به عبارت ديگر، تبليغات به معناي واقعي وجود نخواهد داشت هدف اصلي از تبليغات، اضمحلال و به نابودي كشانيدن روحيه و خواست هاي جنگ طلبانة نيروهاي دشمن است؛ به گونه اي كه ادامة جنگ براي دشمن، به عنوان بلايي بزرگتر و عظيم تر از شكست تلقي شود   هدفها و موارد قابل توجه تبليغات براي اين كه تبليغات تاثيرگذار باشد، تبليغاتچي(2) بايد هميشه به هدف خاصي توجه داشته باشد. مبلغ(3) بايد از نيازها و آرزوهاي شنوندگان خود در زمان حاضر اطلاع داشته باشد؛ در غير اين صورت ، تبليغات او موفق نخواهد بود. تبليغات در مورد يك كشور بيگانه، بندرت مي تواند مورد توجه تمام افراد آن كشور واقع شود بنابراين ، تبليغات بايد به گروه هاي خاصي از افراد كشور بيگانه اختصاص يابد؛ «گروه هايي كه داراي علايق ، نگرشها، رسوم و طرز تفكر مشتركند»؛ زيرا گروه ها و طبقات مختلف و متنوع يك جامعه، داراي خواسته ها و ويژگيهاي خاص خود هستند   بايد توجه داشت كه سربازان يك كشور، از گروه ها و مناطق مختلف كشور، به هم پيوسته و متحد شده اند. سربازان علاوه بر ويژگيها و تمايلات متفاوت گروهي و فرهنگي، داراي تجربه ها و سازماندهي مشابه و متحدند و به دليل همين ويژگي است كه سربازان، يكي از هدفها و موارد قابل توجه در تبليغات محسوب مي شوند. براي مثال، سربازي كه در خط مقدم جبهه به سر مي برد، ممكن است با شنيدن اخباري دربارة خانه و كاشانة خود، براي سركشي به خانة خود تحريك شود. همچنين انتشار اخباري مثل قحطي، گرسنگي، بمباران، شيوع بيماريهاي واگيردار، حوادث و آشوبها، گرانفروشي و ناتواني دولت در اين امور، مي تواند به تحريك سربازان منجر شود. شاهد اين ادعا، در عمليات كربلاي چهار، در محور جزيرة مينو و سهيل ـ كه خود از شاهدان عيني آن بودم ـ به وقوع پيوست. نيروهاي دشمن با پخش اخبار آشوبها و درگيريهاي محلي (كذب) در استانهاي كهكيلويه و بويراحمد، فارس و چهارمحال، باعث تحريك نيروهاي خودي شدند و نتيجة آن، عدم موفقيت كامل در اجراي آن عمليات بود. در صورتي كه در عمليات كربلاي پنج ـ كه بلافاصله بعد از آن انجام شد ـ نيروهاي ايراني بسيار راحت مواضع و استحكامات دشمن را از بين بردند زنان كشور نيز يكي از هدفهاي خوب تبليغات دشمن به شمار مي روند. آنان همگي نسبت به همسران و فرزندان خود كه در خط مقدم جبهه به سر مي برند، هميشه نگرانند. بنابراين تبليغات در مورد تمام حوادث ناخوشايند و شرايط خط مقدم، مانند سرماي منطقه، كمبود مهمات، كمبود مراقبتهاي پزشكي ، كمبود غذا و گرسنگي و افزايش خطر مرگ براي زنان، اضطراب انگيز و دلهره زاست به عنوان مثال، زماني كه رزمندگان ما در خط مقدم جنگ با عراق بودند، نيروهاي داخلي دشمن، با تبليغات موارد فوق، باعث مي شدند تا كسي كه سالم باز مي گردد، براي اعزام مجدد، با ممانعت شديد مادر يا همسر مواجه شود   از ديگر هدفهاي تبليغاقچي ها ، كارگران كشور دشمن هستند به دليل ويژگيها و سازماندهي خاص كارگران ، تبليغاتچي ها مي توانند شكايتهاي عادي و معمولي يك كارگر را برجسته كنند و دولت دشمن را به خاطر چيزهايي مانند طولاني بودن و ازدياد ساعتهاي كار، وجود كارگران كودك و خردسال، حقوق ناچيز، بالا بودن قيمتها و مورد ملامت و سرزنش قرار دهند تبليغاتچي ها وقتي دريافتند كه تبليغات آنها موجب نارضايتي شديد شد، به گونه اي كه كارگران تحميل و فشار موجود را ناشي از حاكميت شديد و ديكتاتوري نظام كشور به شمار آورند، در اين زمان، قادر خواهند بود كه افراد را براي خرابكاري تحريك كنند  
  جاسوسي تبليغات   كسي كه مسؤوليت تبليغات را به عهده دارد، بايد دقيقاً بداند كه در درون كشور دشمن چه مي گذرد. اگر تبليغات مؤثر واقع شد، چه تغيير و تحويل در افكار و دلهاي مردم به وجود خواهد آمد. براين اساس، تبليغاتچي، بايد وظيفه اش را با توجه به اطلاعات دقيق خود پياده كند. به طور كلي، تبليغاتچي ها نيازمندند كه اطلاعات كافي و لازم را در مورد روحية دشمن و به طور كلي شرايطي كه در روحية آنها مؤثر است، داشته باشند. اما آنها چگونه و چطور بايد به اين اطلاعات برسند؟ اغلب اطلاعات مربوط به حوادث و مسائل برجسته و مهم جامعه، مي تواند از طريق «ستون پنجم»(4) كسب شود؛ به گونه اي كه اين اطلاعات در تغيير نتايج و حوادث جنگ، مؤثر و مهم باشد همچنين ارتباط دوستانه، به گونه اي كه مشكوك جلوه نكند، از شيوه هاي اساسي كسب اخبار است. براي مثال، جهانگردان(5) مي توانند براحتي به اطلاعات مهم و با ارزشي دست يابند. كشور آلمان شيوه مزبور را به طور خيلي محرمانه، پيش از حمله به كشور نروژ، در جنگ جهاني دوم به كار گرفت. اين شيوه ها جزو روشهاي مستقيم و اولية كسب اطلاعات و اخبار به شمار مي روند استراق سمع(6) راديوهاي دشمن، كه براي خنثي سازي تبليغات آن كشور و بالا بردن روحية مردم كشور خود مورد استفاده قرار مي گيرد، يكي ديگر از شيوه هاي دستيابي به اطلاعات دشمن محسوب مي شود. از آن جايي كه مشخص شده است، مردم به آنچه كه معتقدند، اهميت داده و سعي مي كنند آن را انجام دهند، لذا دولت سعي مي كند كه مسائل مهم را به مردم بگويد و آنها را متقاعد كند، براي مثال، چنانچه دشمن از طريق رسانه هاي جمعي و گروهي به اطلاع مردم برساند كه سوخت كافي براي آسايش و رفاه آنان موجود است، اين خبر ، خود حاكي از آن است كه مردم آن كشور، از وضعيت سوخت، از دولت خود گله مندند. مقايسة بين راديوهاي موج كوتاه دشمن ـ كه براي مردم خارج از كشور پخش مي شود ـ با راديوهاي موج بلند ـ كه براي مردم داخل كشور پخش مي گردد ـ در يك مرحله و زمان خاص، مي تواند با ارزش قلمداد شود و نشان دهندة مواردي باشد كه دشمن مايل نيست مردم خود را از اطلاعات و اخبار آگاه كند   كشورهاي همسايه در زمان جنگ، از اهميت ويژه اي برخوردارند؛ زيرا در مبادلة اطلاعات، نقش اساسي را به عهده دارند. ارتباط مردم كشور در حال جنگ با مردم كشورهاي همسايه از طريق ارسال نامه ها، مجله ها و روزنامه ها، در حد بالايي صورت مي گيرد؛ حتي در زماني كه روزنامه ها و مجله هاي كشور دشمن، بشدت سانسور مي شوند، مي توانند آنچه را كه مردم به آن تمايل دارند و در مورد آن فكر مي كنند، به طور غيرمستقيم و ناخود آگاه افشا كنند. براي مثال، عبارتهايي كه در مورد «مرگ» در روزنامه هاي آلمان زمان جنگ جهاني دوم به چاپ مي رسيد، حاوي مطالب و اطلاعات تازه اي بود؛ در روزنامه هاي آلمان، عبارت «مرگ در راه پيشوا» به «مرگ در راه سرزمين» تغيير داده شده بود. اين تغيير شكل و جهت، نشاندهندة تغيير احساسات(7) و نيتها بود؛ بدين معنا كه ديگر مردم آلمان، تمايلي به كشته شدن و مرگ در راه پيشوا را نداشتند يك تبليغاتچي بايد به دستور زبان كشور دشمن و بويژه جمله هاي امري، آشنايي كامل داشته باشد؛ به گونه اي كه بتواند به زبان دشمن، دستور و فرمان دهد. علاوه بر اين، اطلاعات كافي از سلسله مراتب، سازماندهي و پيوستگي گروه داشته باشد. او بايد اطلاعات كافي در زمينه شخصيت رهبران، ارتباطات اقتصادي، اصطكاكها و برخوردهاي طبقاتي، ايدئولوژي ، عقايد و اختلافات مذاهب داشته باشد   تبليغات و رويدادها بهترين و جذابترين تبليغات، مربوط به حوادثي است كه بتازگي اتفاق افتاده باشد. در اين صورت، تبليغات قادر خواهد بود بيشترين شنونده را داشته باشد. دو دليل عمده براي كارايي اين گونه حوادث وجود دارد دليل اول: با تبليغات، اهميت حادثه براي مردم و شنوندگان مورد تاكيد قرار مي گيرد و اشتياق آنان را براي شنيدن تفاسير و تحليل حادثه، در حد زيادي افزايش مي دهد؛ به گونه اي كه همگي آمادة شنيدن جزئيات حادثه و نتايج آن شوند دوم، هنگامي كه مردم و شنوندگان، حادثة رخ داده را با حادثه اي واقعي كه در گذشته اتفاق افتاده و براي همگان شناخته شده است، تطبيق مي دهند، موجب مي شود كه تبليغات تقريباً به طور كامل مورد پذيرش قرار گيرد. يكي از اصول اساسي تبليغات ، اين است كه چنانچه تبليغاتچي در گزارش خود، تقاضا و سؤالهاي كمتري از شنوندگان داشته باشد و بيشتر به تجزيه و تحليل حوادث اكتفا كند، بهتر مي تواند به هدفها و مقاصد خود دست يابد. آنچه كه حقيقت تلقي شود يا اين كه حداقل به عنوان مطلبي باور كردني تلقي شود، بسرعت به ديگران انتقال يافته و سرايت مي كند   با توجه به موارد فوق، مي توان گفت كه بهترين شيوة تاثير تبليغات، ارائه «حقايق»(8) است. حقايقي كه افشاكنندة اخبار دروغ باشند. بزودي آشكار خواهند شد، لذا اين امر موجب مي شود كه اعتماد شنوندگان به منبع تبليغات كاهش يابد به طور كلي، بهترين شيوه تبليغات، تبليغ حوادث اتفاق افتاده است. در جنگ جهاني دوم، امريكا و انگليس كه در منطقة شمال افريقا با موفقيت رو به رو بودند، باعث تضعيف روحية ايتالياييها و آلمانيها شدند. متفقين تنها حوادثي را تبليغ و منتشر مي كردند كه واقعاً اتفاق افتاده بود و تفسير آنها فقط در مورد معنا و مفهوم پيروزي متفقين بر متحدين انجام مي گرفت. در اين هنگام، ادارة ضد تبليغات آلمان به طور مستمر و مؤكد، سعي در تثبيت اين نظر داشت كه شمال افريقا فاقد اهميت است و در عوض، آنچه اهميت فراوان و غيرقابل تسخير دارد، دژ اروپاست؛ به حدي كه سربازان بي تجربة امريكا، جرات حمله به اين قاره را ندارند؛ ولي اين تبليغات به طور كامل مؤثر واقع نشد